و يهوديان همه اين جنگطلبىها را به استناد تورات انجام مىدهند[1]. نيز در كتب دينى يهود نژادپرستى، برترىجويى و جنگطلبى به گونه بسيار واضحتر ديده مىشود[2].
[1] در متن تورات فعلى چنين مىخوانيم: «چون به شهرى نزديك آيى تا با آن جنگ نمايى، آن را براى صلح ندا بكن، و اگر تو را جواب صلح بدهد و دروازهها را براى تو بگشايد، آنگاه تمامى قومى كه در آن يافت شوند به تو جزيه دهند و تو را خدمت نمايند، و اگر با تو صلح نكرده با تو جنگ نمايند، پس آن را محاصره كن؛و چون يَهُوَه، خدايت آن را به دست تو بسپارد، جميع ذكورانش را به دم شمشير بكُش، ليكن زنان و اطفال و بهايم و آنچه در شهر باشد، يعنى تمام غنيمتش را براى خود به تاراج ببر و غنايم دشمنان خود را كه يَهُوَه، خدايت به تو دهد بخور. به همه شهرهايى كه از تو بسيار دورند كه از شهرهاى اين امتها نباشند، چنين رفتار نما؛ امّا از شهرهاى اين امتهايى كه يَهُوه، خدايت را به ملكيت مىدهد، هيچ ذىنفسى را زنده مگذار، بلكه ايشان را... چنانكه يَهُوه خدايت تو را امر فرموده است، بالكل هلاك ساز.»، (تورات، سفر تثنيه، باب بيستم: 10 ـ 18).
شبيه همين تعبير در فرازهاى ديگر تورات مشاهده مىشود مانند: سِفر تثنيه، باب دوم: 23 ـ 35؛ سِفر تثنيه، باب سوم: 3 ـ 7؛ سِفر تثنيه، باب سى و دوم: 41 ـ 44.
[2] براى مثال در كتاب «تِلمُود» كه شرح «تورات» يا «عهد قديم» است و مهمترين كتاب «آداب و تعاليم يهود» به شمار مىرود، آمده است:
«1. امتياز ارواح يهود، از غير يهود به اين است كه ارواح يهود جزيى از خدا است، همچنان كه پسر جزيى از پدر است، ارواح يهود پيش خدا نسبت به ارواح ديگران عزيز است؛ زيرا ارواح غير يهود، ارواح شيطانى و شبيه ارواح حيوانات است. نطفه غير يهودى، مانند نطفه ديگر حيوانات است.
[2] بر فرد يهودى لازم است تمام كوشش خود را مصروف جلوگيرى از حيات و پيشرفت ديگر ملتها نمايد، تا قدرت مطلقه تنها براى آنها باشد... پس از آنكه يهود بر همه ملتها پيروز شود، لازم است جنگ به حالت خود باقى باشد. [3] يهودى پيش خدا از ملايكه بالاتر است. هرگاه غير يهودى، يهودى را بزند، مثل اين است كه عزت الهى را زده، و مستحق مرگ خواهد بود. اگر يهودى آفريده نشده بود، بركت از زمين مىرفت و باران نمىباريد و خورشيد آفريده نمىشد.
ـ فرق ميان انسان و حيوان، مانند فرق ميان يهودى و ديگر ملتها است. نطفهاى كه ديگر ملتها از آن، آفريده مىشوند، نطفه چهارپا است.
ـ ملتهاى ديگر، مانند سگ هستند. اعياد مقدسه براى آنها و براى سگها آفريده نشده است. سگ از غير يهودى بالاتر است، زيرا در اعياد جايز است به سگها غذا دادن، امّا به غير يهودى جايز نيست.
[4] افراد صالح غير يهودى را بكُش، و بر يهودى حرام است كه غير يهودى را از مرگ، و يا چاهى كه افتاده نجات بدهد بلكه سزاوار است كه جلو آن را با سگ بگيرد. [5] بر اسراييلىها، كشتن و غصب كردن و دزدى نمودن مال غير اسراييلى جايز، بلكه واجب است. [6] املاك غير يهود، مانند مال متروك است، يهودى حق دارد آن را تملك نمايد. [7] خداوند به يهوديان اجازه داده است كه فراوردههاى غير يهودى را مالك شوند. [8] كشتن افراد مسيحى، از امورى است كه لازم است از ناحيه يهوديان، عملى گردد. [9] ما تنها ملت برگزيده خدا در زمين هستيم... خداوند به خاطر لطفى كه به ما داشته است حيواناتى از جنس انسان، كه عبارت از ساير ملل باشند، براى ما آفريده آنها را مسخر ما ساخته است...
به همين جهت است كه بر ما واجب است دختران زيباى خود را به ازدواج پادشاهان، وزرا و بزرگان درآوريم و فرزندان خود را ميان پيروان مذاهب ديگر داخل كرده تا در صورت مقتضى آنها را وادار به جنگ نموده، قدرت نهايى را در دست داشته و بهرهبردارى كامل از آنها نموده باشيم.»، (زينالعابدين قربانى، اسلام و حقوق بشر، ص 321 ـ 322).