يُعَذِّبُكُم بِذُنُوبِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَوَتِ وَالاَْرضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا وَ إِلَيْهِ الْمَصِير[1]؛ و يهوديان و ترسايان گفتند: ما پسران خدا و دوستان او هستيم. بگو: پس چرا شما را به (كيفر) گناهانتان عذاب مىكند؟ (نه) بلكه شما (هم) بشريد از جمله كسانى كه آفريده است. هر كه را بخواهد مىآمرزد، و هر كه را بخواهد عذاب مىكند، و فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو مىباشد از آنِ خداست، و بازگشت (همه) به سوى اوست.
يكى از شعارهايى كه صهيونيستها پيوسته بر آن پافشارى مىكنند اين است كه خود را «نژاد برتر» يا «قوم برگزيده خدا» مىدانند و معتقدند كه سرانجامِ تاريخ انسان اينگونه خواهد بود كه تمام اقوام، برده بنىاسراييل خواهند شد و بنىاسراييل آقاى جهان مىگردند! اگر بنا شود نژادپرستان جهان را ردهبندى كنيم، بدون شك صهيونيستها در رده بالاى آن قرار خواهند گرفت. كشور اسراييل بر اساس همين مسأله نژادپرستى تأسيس شده است. چه جنايات هولناكى كه براى آن مرتكب شدند، و چه جنايات وحشتناكى كه براى نگهدارى آن مرتكب نمىشوند. آنها حتى آيين حضرت موسى(عليه السلام)را در نژاد خود محصور ساختهاند و چندان تمايلى ندارند كسى از غير نژاد يهود اين آيين را بپذيرد. به همين دليل، كمتر در ميان ساير اقوام و ملل به تبليغ و ترويج آيين خود دست مىزنند[2]. همين وضع خاص آنها سبب شده كه در انظار جهانيان منفور گردند؛ چرا كه مردم دنيا، كسانى را كه براى خود امتيازى بر ديگران قايل باشند، هرگز دوست ندارند. متأسفانه اين نژادپرستى در تورات فعلى وجود دارد
[1] مائده (5)، 18. در روايات اسلامى در حديثى از ابن عباس مىخوانيم كه پيغمبر(صلى الله عليه وآله) جمعى از يهود را به دين اسلام دعوت كرد و آنها را از مجازات خدا بيم داد. آنها گفتند: چگونه ما را از كيفر خدا مىترسانى در حالى كه، ما فرزندان خدا و دوستان او هستيم! (تفسير نمونه، ج 4، ص 331، از تفسير فخر رازى، ج 11، ص 192)؛ نيز در تفسير مجمع البيان آمده كه جمعى از يهود در برابر تهديد پيامبر(صلى الله عليه وآله) به مجازات الهى گفتند: ما را تهديد مكن؛ زيرا ما فرزندان خدا و دوستان او هستيم. اگر خشم بر ما كند همانند خشمى است كه انسان نسبت به فرزند خود دارد؛ يعنى به زودى اين خشم فرو مىنشيند! (مجمع البيان، ج 3، ص 272 ـ 273). آيات ديگرى از قرآن كريم نيز به نژادپرستى و برترىجويى يهود اشاره دارد؛ از جمله: جمعه (62)، 6؛ بقره (2)، 80، 94؛ نساء (4)، 123؛ اعراف (7)، 168 ـ 169. [2] «جوزِف گِئِر» از اينكه دين يهود در مقايسه با ديگر اديان جهان داراى پيروان كمترى است، اظهار شگفتى مىكند با وجودى كه «دين يهود» يك آيين جهانى بوده است. دليل آن، همان امتيازات ويژهاى است كه اين گروه براى خود قايلاند. وى مىگويد: «شگفت آن كه اين مذهب توحيد و آيين جهانى، به علت حوادث تاريخى به يك قوم خاص منحصر گرديد زيرا با سرنوشت اين قوم، مخلوط و مربوط شد وگرنه مىبايستى مقبول بسيارى از اقوام مىگرديد.»، (جوزف گِئر، حكمت اديان، ترجمه و تأليف محمد حجازى، ص 139).