نام کتاب : شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه نویسنده : شریعتمداری، جعفر جلد : 3 صفحه : 568
(كه
براثر برخورد سمهايشان به سنگهاى بيابان)جرقههاى آتش افروختند».
اسبان مجاهدانى كه چنان با سرعت بهسوى ميدان نبرد حركت مىكنند كه
از اثر برخورد سم آنها به سنگهاى بيابان جرقهها مىپرد،يا شترانى كه به سرعت به
مواقف حج مىدوند و سنگها و ريگها از زير پاى آنها پريده و براثر برخورد به سنگهاى
ديگر،توليد جرقه مىكند.
يا طوائف و گروههايى كه در مواقف حج براى تهيه غذا آتش مىافروزند،يا
كنايه از كسانى است كه آتش جنگ و جهاد را بر مىافروزند و يا زبانهايى كه با بيان
كوبندۀ خود آتش به دل دشمن مىزنند و يا منظور كسانى است كه به گفتۀ
بعضى از مفسران در انجام حاجات مردم تلاش مىكنند و مقصود خود را پيش مىبرند همان
گونه كه آتش از سنگ آتشزنه بيرون مىآيد،ولى اين احتمالات بسيار بعيد به نظر مىرسد
و ظاهر آيه همان دو تفسير نخست است.(ج 243/27.)
به فتح قاف و تشديد دال به معنى«پاره شدن و شكافتن از طرف
طول»است[**]، همان
گونه كه«قَطّ»به معنى«پاره شدن از طرف عرض»است،لذا در حديث داريم:كانت ضربات على
بن ابى طالب(ع)ابكارا كان اذا اعتلى قد،و اذا اعترض قطَّ.«ضربههاى على بن ابى
طالب(ع)در نوع خود بىسابقه بود،هنگامى كه از بالا ضربه مىزد،تا پايين مىشكافت و
هنگامى كه از عرض،ضربه مىزد دونيم مىكرد[1]».
به هر حال،آيۀ مورد بحث بخشى از داستان يوسف(ع)و همسر عزيز
را بازگو