از مادّۀ«طوف»(بر وزن خوف)به معنى«موجود گردنده و طوافكننده»است،سپس
به هر حادثهاى كه انسان را احاطه كند،طوفان گفته شده،ولى در لغت عرب،بيشتر به
سيلابهاى شديد كه مساحت زيادى از زمين را فرامىگيرد و در خود فرومىبرد و همچنين
به امواج گردنده و كوبندهاى كه خانهها را ويران مىكند و درختان را از ريشه بر
مىكند و بالاخره به هر چيز شديد و فراوان كه فراگير باشد-اعم از باد و آتش و
آب-اطلاق شده است و گاه به معنى«تاريكى شديد شب»نيز آمده است[**].اگرچه
در زبان فارسى امروز، طوفان بيشتر به بادهاى شديد و كوبنده اطلاق شده است.(ج
321/6،ج 230/16.)
از مادّۀ«طوق»در اصل به معنى حلقهاى است كه به گردن مىاندازند:
...سَيُطَوَّقُونَ
مٰا بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيٰامَةِ ...«...چه
آنكه آن مالى كه در آن بخل ورزيدهاند در روز قيامت طوقى به گردنشان شود...»اعراف180/.
و يا«طوق»به طور طبيعى در گردن وجود دارد(مانند حلقه رنگين گردن
بعضى از پرندگان)،سپس به معنى نهايت توانايى، بهكاررفتهاست ،چرا كه
واژۀ«طاقت»نيز از مادّۀ«طوق»و به معنى«قدرت»است:
...قٰالُوا
لاٰ طٰاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجٰالُوتَ وَ جُنُودِهِ ...«...گفتند
ما را امروز قدرت مقابله با
[*]فَأَرْسَلْنٰا
عَلَيْهِمُ الطُّوفٰانَ وَ ...«سپس بر آنها طوفان
و...فرستاديم...»اعراف133/.