نام کتاب : شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه نویسنده : شریعتمداری، جعفر جلد : 3 صفحه : 111
«اعجمى»به
كسى گفته مىشود كه در بيان او نقصى باشد،خواه عرب باشد يا غير عرب،و «عجم»را به
غير عرب مىگويند،چرا كه عربها اطلاعات ناقص از بيان غير دارند و زبان آنها را
بخوبى نمىفهمند.
بنابراين واژۀ«اعجمى»همان«اعجم»است كه با ياء نسبت توأم شده
است.
دربارۀ«عجم»حديثى از امام صادق(ع)كه در تفسير على بن ابراهيم
ذيل آيۀ 198 سورۀ شعرا آمده است،مىخوانيم:
«اگر قرآن بر عجم نازل شده بود عرب به آن ايمان نمىآورد،ولى قرآن
بر عرب نازل شد و عجم به آن ايمان آورد و اين فضيلتى است براى عجم[1]».
ضمنا بايد توجه داشت،همانطور كه واژۀ«عربى»علاوه بر
معنى«فصيح و روشن بودن»به معنى كسى كه از نژاد عرب است مىآيد،واژۀ«عجمى»در
مقابل آن نيز دو معنى دارد:نژاد غير عرب و كلام غير فصيح.(ج 408/11،ج 351/15-357،
ج 305/20.)
از مادّۀ«عَدّ»به معنى«شمردن»است.اين آيه روى سخن را به
پيامبر(ص)كرده مىگويد:«دربارۀ آنها(كافران)عجله مكن ما تمام اعمال آنها را
دقيقا شماره و احصا مىكنيم»و همه را براى آن روز كه دادگاه عدل الهى تشكيل مىشود،ثبت
و ضبط خواهيم كرد.
اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور از شمردن ايام عمر،بلكه نفسهاى
آنهاست، يعنى مدت بقاى آنها كوتاه است و تحت شماره و عدد مىباشد،زيرا معدود بودن
چيزى