هرگاه ثابت كند كه تا حال دعوى زن اوست؛ از اوست، و اباى زن به او ضرر ندارد، چنانكه با عجز از ثبوت؛ اعتراف زن ضررى به شوهر ثانى ندارد، و از زنيّت او بيرون نمىرود به ظاهر شرع، و طريق سلوك او- بينها و بين اللّه- با شوهر اوّل و ثانى- و در قسم ثانى [1] در باب ارث و غيره- تفصيلى دارد [2]، و اللّه العالم.
سؤال قيب [112]:
هرگاه بعضى از ميّت يافت شود، در جائى كه معلوم نباشد كه از زن است يا از مرد؛ به چه نحو او را غسل دهند و نماز كنند؟
جواب:
به طريقى كه خنثى مشكل را تجهيز مىنمايند هرگاه استعلام حالش ممكن نباشد به شمردن دندههاى استخوان پهلو- مثلا- كه اگر جنبين در عدد مخالفند مرد است و الّا زن است، و اللّه العالم.
سؤال قيج [113]:
هرگاه زنى بميرد، و محرمى نباشد [3] از مرد، و زنى مسلمان يافت نشود كه متوجّه تغسيل و تكفين او شود، يا برعكس آن؛ مردى بميرد كه نه محارم از زن باشد و نه مرد مسلمان، چه كنند؟
جواب:
هرگاه كافر مماثل به هم رسد؛ مسلمانان او را امر كنند به تغسيل و تكفين به نحوى كه آب و كفن را نجس نكند، و نيّت غسل را مسلمان كند، و هرگاه كافر مماثل نيز به هم نرسد او را تيمّم دهند به اينكه: زنده نيّت تيمّم بدل از غسل ميّت كند، و دست خود را بر خاك زند، و بر پيشانى و پشت كف دستهاى ميّت كشد، به شرطى كه زياده بر آن از اعضاى ميّت را نبيند و مس نكند، و اگر ممكن نباشد ميّت را به همان حال كه هست بدون غسل و كفن دفن نمايند.
[1] يعنى: هرگاه زن اعتراف به زوجيّت نمايد براى كسى كه ادّعاى زوجيّت مىكند.
[2] قواعد الاحكام: 2/ 207، تحرير الاحكام: 2/ 183، كشف اللثام: 2/ 333.