حضرت صادق (عليه السلام) از مردى كه پيش زن خود مىرود و در پس او، گفت: «باكى ندارد [1] بلكه در بعض اخبار استحباب و رجحان آن مستفاد مىشود [2]، و ممكن است حمل آن بر صورت ضرورة مانند هيجان شهوت در اوقات حيض و خوف مظنّۀ ضرر به ترك نسبت به معتاد، و در مثل است كه ترك عادت موجب مرض است.
و در احاديث صحيحه است كه: «إنّ الضرورات تبيح المحظورات» [3] مانند اكل شير [4] نزد خوف هلاكت، و بر اين تقدير گاه هست كه واجب شود. و از جملۀ مؤيّدات قول حضرت لوط است: هٰؤُلٰاءِ بَنٰاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ[5] و حال آنكه مىدانست كه قوم او رغبت به وطى قبل ندارند.
و اما دليل محرّمين چند چيز است:
اوّل: اصالت حرمت است، و جوابش بعد از معارضه به اصالت ادلۀ اباحه؛ در اصول است.
دويم: قول حق تعالى است فَأْتُوا حَرْثَكُمْ[6] و فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللّٰهُ[7]، زيرا كه امر فرموده است با بيان محل زراعت و آن قبل است و بس، و امر فرموده است كه پيش زن نروند تا بعد از پاك شدن از حيض و معلوم است كه منهى عنه در وقت حيض همين قبل بوده است كه موضع اذيت و نجاست خون حيض است، پس مأمور به قبل خواهد بود و به مفهوم دلالت مىكند بر منع از غير قبل [8].
[3] وسائل الشيعة: 24/ 99 باب 1 و 214 باب 56. توضيح: روايتى با اين الفاظ نداريم بلكه برداشتى است از آيات و روايات، براى اطلاع بيشتر مراجعه شود به «جواهر الكلام: 36/ 425 و 426».
[4] شير: شجر و درخت گياهى كه بر ساق ايستد (لغتنامه دهخدا) ظاهرا مراد اين است كه در ناچارى از گياهان و برگ درختان استفاده نمايد.