تلك الابواب التي هي الف الف باب إلّا باب واحد، هذا أوفق لفظا و أدقّ معنى، منه (رحمه اللّه).
[25]: حاشيۀ صفحۀ (49) متن كتاب
بدان كه: وطى دبر معقوده و مملوكه مختلف است ميان اعيان اسلام و ايمان، و مشهور ميان اماميّة جواز است با كراهت [1]، و مالك- از جمله فقهاى اربعۀ عامّه- نيز بر جواز است [2]، و منقول است از او كه مرتكب آن فعل مىبود و مىگفته است: بر نخوردهام به كسى كه اقتدا در دين توانم كرد كه شك در حلّيت داشته باشد [3].
و شيخ ابو الفتوح رازى صاحب تفسير [4]، و قطب راوندى در «لباب» [5] و سيد ابو المكارم صاحب «بلابل القلاقل» [6] آن را حرام دانستهاند چنانكه مشهور ميان جمهور اهل سنّت است [7]، بلكه بعضى از ايشان قائل است به كفر مستحلّ آن [8].
حتّى آنكه: ملا جامى تلويحا طعنى بر مالك زده است در «بهارستان»؛ و گفته است:
گفت مملوكه به مالك خويش * * * كز قفايش گرفت راه فساد
ترك اين فعل كن كه جايز نيست * * * نزد دينپروران شرع نهاد
گفت خامُش كه شيخ دين مالك * * * به چنين عيش رخصت ما داد
گفت مسكين ز زير او كه خدات * * * در زد و گير مالك اندازاد [9]