عقل استخراج كنند، و جمعش احاجى است، و فن احاجى در اصطلاح عبارت است از معرفت متعلقات تراكيب غريبى كه به جهت امتحان ايراد كرده باشند.
بعضى گفتهاند كه: عبارت است از حلّ تراكيب مغلقه و ابراز مسائل مستصعبه كه جهت تعجيز و امتحان ايراد شده باشد، و بنابراين الفاظ معمّيات بلكه جميع مغالطات و بعضى از نكات اصول؛ داخل اين فن مىشود، و اكثر اهل عربيت لغز و معمّا را از صنائع علم بديع از توابع آنها شمردهاند، و معمّا عبارت است از تضمين نام شخصى به تصحيف باقى است يا غير آن، و لغز عبارت است از معمّا با زيادتى سؤال و جواب. و فايدۀ اينها چند چيز است:
اوّل: تشييد خاطر و اعداد فكر از براى استنباط دقايق و استخراج غوامض مطلقا.
دويم: رياضت نفس به صبر و ثبات از جهت مشكلات.
سيّم: وقوف بر انحاى ألغاز و اتمام و طرق امتحان در الزام.
چهارم: تصحيح تراكيب به لغات و توضيح كلام و معنى به قدر امكان.
پنجم: قدرت به اطلاع امور و سرائر جليله كه علماء از راه صنعت بر غير اهل آن به رمز و ايماء بيان كرده باشند.
و احجيه بر دو نوع است: يكى الهى و ديگرى بشرى، نوع اوّل: مثل حروف مقطعه است كه در اوائل بعضى از سور واقعند، و علماء را در تأويل آنها اقوال بسيار است كه در كتب تفسير مذكور است [1] و از لطائف غريبه و اشارات غيبيه آن است كه: چون آنها را جمع كنند و مكرّرات را حذف كنند اين كلام برآيد «صراط علي حق نمسكه».
و نوع ثانى بر سه قسم است، زيرا كه انغلاق به اعتبار تركيب و اشتراك الفاظ است و بس؛ يا نه، و ثانى يا تعلّق به مسأله دارد يا نه، منه (رحمه اللّه).
[22]: حاشيۀ صفحۀ (35) متن كتاب
بل يجتمع في مثل «عدني» بكسر الدال ستّ كلمات فيقال:
[1] مجمع البيان: 1/ 68- 71، تفسير فخر رازى: 2/ 3- 13، جامع احكام قرآن: 1/ 108- 110.