شريف ك «رفع القلم ... [و التفكّر في] الوسوسه ما لم ينطق بشفة» [1]، و حق آن است كه:
اخفاء غير عدم ابدأ است، و اللّه العالم، منه (رحمه اللّه).
[15]: حاشيۀ صفحۀ (21) متن كتاب
ميان خود و خدا لكن از براى اثبات بر مردم هرگاه مطالبه دليل از او كنند از براى اظهار يا قبول شهادت يا استحقاق زبر [2] بر شهود خود اظهار نمايد، منه مد ظلّه.
[16]: حاشيۀ صفحۀ (22) متن كتاب
و همچنين بدون تفريط نظر به عموم: «على اليد ما أخذت حتّى تؤدّي» [3] مگر آنكه تصرّفش به اذن شوهر باشد پس ضرر ندارد، و اگر بدون تقصير تلف شود پس ضمان بر او نيست، منه (رحمه اللّه).
[17]: حاشيۀ صفحۀ (24) متن كتاب
تحقيق مرام به حسب مقتضاى مقام آن است كه: هرگاه جمع بشود اسباب مختلفه موجبۀ وضوء متداخل مىشوند قهرا على الاظهر، و كافى است يك وضو به نيّت رفع مطلق حدث يا رفع جميع احداث به اجماع كل علماء، امّا هرگاه به نيّت رفع حدث معيّنى به عمل آيد پس مشهور و اظهر آن است كه: همه نيز مرتفع مىشود، خصوصا هرگاه متذكر غير منوى نباشد يا متعرّض نفى او نشود.
و بعضى در اين دو صورت در صحت آن وضو اشكال نمودهاند نظر به اتحاد معنى