چند تفسير به نظر حقير رسيده، اوّل آنكه: معنيش إله احد جواد است، زيرا كه عدد اين نه حرف به حساب جمل كبير- يعنى أبجد متعارف- شصت و سه مىشود، و اين تفسير را قطب راوندى در كتاب «خرائج الجرائح» [2] و صدوق در كتاب «كمال الدين» [3] و كتاب «معانى الأخبار» [4] از أبي القاسم حسين بن روح- كه أحد نوّاب اربعه حضرت صاحب الأمر (عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف)است- روايت كرده، و اين بسيار بعيد است اگر از معصوم نباشد.
و شايد مراد اين باشد كه در كلمۀ توحيد تعبير از جناب أقدس الهى به اين سه كلمه نموده، و اللّه يعلم.
دويم آنكه: مراد به حساب جمل كلّ لسان است، يعنى به هر زبانى ايمان آورده و شكّى در اسلامش نيست، و اختصاص به بعضى از السنه و اصطلاحات ندارد چنانكه مقتضاى ظاهر حساب جمل است، و اين را با اصل حديث مذكور شيخ كلينى در «كافى» در باب التاريخ از حضرت صادق (عليه السلام) روايت كرده است [5] و با اجمالش خالى است از تفسير عقد مذكور.
سيّم آنكه: عقد شصت و سه عبارت است از كلمۀ «سجّ» امر از «تسجية» كه به معنى پوشانيدن است [6]، يعنى: حضرت صادق (عليه السلام) به سكونى راوى؛ امر فرموده به عدم اظهار اسلام ابى طالب از جهت تقيّه نظر به آنكه مشهور در ميان اهل سنّت آن است كه ايمان نياورده و بر كفر مرده است.