responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مقامع الفضل نویسنده : البهباني، الشيخ محمد علي    جلد : 1  صفحه : 499

حسين گفت: من از شما التماس كردم كه اگر خواهيد بيعت كنيد، من شما را جبر نمىكنم، اختيار با شماست.

چون به وداع حضرت امام موسى (عليه السلام) آمد، حضرت فرمود: «اى پسر عمّ بدان كه در اين سفر البته كشته خواهى شد نيكو جنگ كن كه اين گروه فاسقى چندند كه در ظاهر اظهار اسلام مىكنند و در باطن مشركند و كافر- پس فرمود-: إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ، من مزد مصيبت شما را- اى گروه خويشان من- از خدا مىطلبم».

پس حسين بيرون رفت و چنانكه حضرت فرموده بود او و اصحابش همگى كشته شدند [1].

و صاحب «مقاتل الطالبيين» گفته است كه: حسين با سيصد نفر از سادات و موالى و غير ايشان متوجّه مكّه معظّمه شد و شخصى را در مدينه نائب كرد، چون به فخّ رسيدند لشكرهاى هادى- خليفه- به استقبال ايشان آمدند و در آن سال از بنى عباس، عباس بن محمّد، و سليمان بن ابى جعفر، و موسى بن عيسى به حجّ آمده بودند، و مبارك ترك، و حسن حاجب، و حسين بن يقطين نيز به ايشان ملحق شدند، ايشان با لشكر گران در برابر لشكر سيد حسين ايستادند، در روز هشتم ماه ذى حجه، در وقت نماز صبح، پس اوّل بر حسين عرض امان كردند و گفتند كه: ما شما را امان مىدهيم و ضامن مىشويم كه خليفه به شما ضررى نرساند بلكه احسان كند به شما، سيد حسين چون مىدانست كه بر امان ايشان اعتماد نمىتوان كرد و اگر دست بيابند ايشان را به اقبح وجوه به قتل مىرسانند؛ قبول نكرد، و قتال عظيم در ميان ايشان واقع شد و پيوسته لشكر مخالف صداى امان بلند مىكردند، و با قلّت عدد و عدم مدد جمع كثير از


[1] كافى: 1/ 366 حديث 18 (با اندكى اختلاف).

نام کتاب : مقامع الفضل نویسنده : البهباني، الشيخ محمد علي    جلد : 1  صفحه : 499
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست