responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مقامع الفضل نویسنده : البهباني، الشيخ محمد علي    جلد : 1  صفحه : 474

آن مردود مرتاب زد و به جهنّم فرستاد، و حضرت رسالت (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) در مدح آن حضرت؛ لعل گوهر بخش [1] گشاد و فرمود: «لضربة عليّ يوم الخندق أفضل من عبادة الثقلين» [2] يعنى: البتّه ضربت على (عليه السلام) در روز خندق بهتر است از عبادت جنّ و انس.

و بيان اين مدّعى آن است كه: آن حضرت را چندين اسم بوده از جملۀ آنها زيد است چنانكه شيخ صدوق- رحمة اللّه عليه- در كتاب «امالى» از حسن بصرى روايت نموده كه گفت: روزى حضرت امير (عليه السلام) بر منبر بصره رفت و گفت: «أيّها الناس! نسب مرا بگوييد و اگر نه من نسب خود را مىگويم [كه]:

من زيد بن عبد مناف بن عامر بن عمرو بن مغيرة بن زيد بن كلابم، پس ابن كوّاء رو به آن حضرت برخاست و گفت: يا هذا، ما نمىشناسيم از براى تو نسبى، مگر آنكه تو على بن أبي طالب بن عبد المطّلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصي بن كلابى، حضرت به او فرمود: «اى لكع- يعنى: اى احمق- بدرستى كه پدرم مرا زيد نام كرد به نام جدّش قصي، و نام پدرم عبد مناف بود پس كنيت او بر نامش غالب شد، و نام عبد المطّلب عامر بود و لقب بر نامش غالب گشت، و نام هاشم عمرو بود و لقب بر اسم غالب شد، و همچنين نام عبد مناف مغيرة بود و مغلوب لقب گرديد، و نام قصى زيد بود و چون عرب را از بلد اقصى جمع كرد و به مكّه آورد او را مجمّع و قصى گفتند، پس لقبش غالب شد [3] بر نامش» [4] تمام شد


[1] ه، حجرى: گهربار.

[2] مستدرك حاكم: 3/ 34 حديث 4327، تاريخ بغداد: 13/ 19، مناقب خوارزمى: 107 حديث 112، تفسير فخر رازى: 32/ 31، شرح المقاصد: 5/ 295 و 297 و 298، فرائد السمطين:

1/ 256، ينابيع الموده: 1/ 109، شرح المواقف: 8/ 371 و 372. براى اطلاع بيشتر مراجعه شود به احقاق الحق: 6/ 4- 8، 16/ 402- 405.

[3] الف، ب: گرديد.

[4] امالى صدوق: 482 حديث 2.

نام کتاب : مقامع الفضل نویسنده : البهباني، الشيخ محمد علي    جلد : 1  صفحه : 474
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست