مراد به «نبىّ» در اينجا زمين بلند قوز پشت است [1]، يعنى: نماز در چنين مكانى نگزاريد، نظر به عدم مساوات مساقط مساجد سبعه، و احتمال مىرود كه مراد منع از صلوات بر پيغمبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) باشد منفرد از آل آن حضرت، چنانكه طريقۀ سنّيان است [2]، بلكه بايد در هر وقت كه صلوات بر آن حضرت فرستند آل را نيز مذكور سازند و بر آن حضرت عطف نمايند، يا آنكه مراد منع از آن باشد در صورتى كه آن را وسيلۀ تمسّخر و استهزاء به كسى نمايند، چنانكه جهّال گاهى چنين مىكنند، و اللّه يعلم.
و قول الأعرابي: يا نبىء اللّه- بالهمزه- اي الخارج من مكّة إلى المدينة، انكره (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) فقال: «لا تنبز باسمى فإنّما أنا نبي اللّه» اى بغير همزة، كذا في «القاموس» [3].
سؤال تصز [497]:
زيد قدمتنى و ما قام إلّا زيد، بالجرّ؟
جواب:
«قد» فعل بمعنى قطع [4]، و «متنا الظهر» مكتنفا الصلب [5] [عن يمين و شمال من عصب و لحم] و «إلّا» مثنى «إلّ» بمعنى العهد [6]، قال اللّه تعالى:
[2] فتح البارى: 11/ 170 و 174. جالب است بدانيد كه: بخارى دو روايت از پيغمبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) نقل كرده كه در هنگام صلوات بر من بر آل من هم صلوات بفرستيد اما عنوان باب را چنين انتخاب كرد «باب الصلاة على النبي (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم)» يعنى بدون ذكر آل، و جالبتر آنكه با وجود روايات فوق در كتب بسيار معتبر اهل سنن بعضى از علماى آنها فتوى به كراهت صلوات بر «آل» دادهاند (فتح الباري: