و النصارى بحسب الأحكام الاخرويّة لا بحسب الأحكام الدنيويّة [1]، انتهى.
و فسّر الصدوق في «الفقيه» في باب ما أحلّ من النكاح الناصب بما فسره الحلّي- ثم قال-: و الجهّال يتوهمون أنّ كلّ مخالف ناصب [2].
سؤال تكب [422]:
خمس را بر چند حصّه بايد نمود؟ و مصارف آن كيانند؟ و هرگاه كسى مدّعى سيادت و فقر باشد به مجرّد ادّعا به او مىتوان داد يا نه؟ و چه بايد كرد؟
جواب:
خمس را بنابر أشهر أظهر شش حصّه مىنمايند، سه حصّه سهم امام (عليه السلام) و سه سهم ديگر حصّۀ فقراء و ايتام و ابن السبيل است، و لازم نيست كه اين نصف را ميان اين سه صنف بالسويّه تقسيم نمايند، بلكه جايز است كه تمام نصف را به يك صنف بلكه به يك شخص دهند.
و مستحق خمس كسى است كه شيعۀ اثنا عشرى باشد و از اولاد پسرى هاشم جدّ پيغمبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم)، نه از جانب مادر به تنهائى، و فقير باشد، هرچند كه يتيم باشد- على الأشهر [3] الأقرب- يا ابن السبيل در ولايت خودش غنى باشد بلا خلاف [4].
و در باب [5] فقير همان است كه در باب زكات معتبر است، يعنى: مالى يا كسبى نداشته باشد كه به آن اخراجات او و واجب النفقۀ او بگذرد.
و حصّۀ امام (عليه السلام) را در زمان غيبت هرگاه وصول به خدمت مجتهد، يا استيذان او ممكن باشد و مستلزم حرج و مشقّت نباشد بايد به اطّلاع او بدهند و اگر ممكن نباشد، يا مستلزم مشقّت باشد ظاهرا مالك و امينان مىتوانند كه به