براى دشنام دادن- مگر آنكه دشنامش نسبت دادن به زنا، و يا لواط كردن، يا دادن باشد كه در اين صورتها هشتاد تازيانه حدّ اوست- هرگاه آن امور ثابت نباشد.
و براى كندن ريش ديه مىدهد، و ديهاش اگر تمام ريش را كنده و تمام موى را از آن ازاله نموده، پس اگر تا يك سال عود ننمايد تمام خونبهاى شخص است، و اگر عود نمايد؛ ثلث خونبهاء است، و اگر تمام را ازاله ننموده، آن قدر را كه كند مساحت مىنمايند، و به حساب آن از خونبهاء مىگيرند.
و تأديبات مذكوره و همچنين ديه در صورتى است كه مدّعي طلب آن حقوق نمايد، و اگر ببخشد چيزى بر او نيست مگر توبه و استغفار.
سؤال مد [44]:
هرگاه شخصى در ابتدا با عقل و شعور مهر و حقوق زوجهاش را داد، و ثانى الحال قريب به فوت بلكه در حال نزع زوجه اصرار نموده، زوج يك صد كانچۀ مو نيز وصيّت نمود [1] كه- به عوض حقوق زوجيّتى كه قبل از اين زوجه دست برداشته بود، و زوج را بريء الذّمة نموده بود- به او بدهند، بايد بدهند يا نه؟
جواب:
هرگاه حقوق خود را به عوض آنچه گرفته معاوضه نموده، و زوج بريء الذّمة شده، و بعد از آن بدون آنكه معاوضۀ مذكوره را بر هم زده باشند وصيّت كرده كه به عوض حقوق مذكوره، باغ را علاوۀ عوض نمايند درست نيست. و اگر چنانچه بعد از گفتگوى زوجه بدون جبر با فهم و شعور همين را گفته كه: فلان باغ را بعد از من به او بدهيد بايد باغ را به او بدهند، و از ثلث ميّت حساب كنند هرگاه ورثه راضى به دادن از اصل تركه نباشند، و اگر از كلامشان
[1] نسخه ه: نمود، كانچه عبارت از يكسانيه است [يكسانيه شايد مصدر صناعى يكسان باشد به معنى يكسان نمودن، و ظاهرا در اينجا مقصود درخت انگور است كه به رديف كاشته باشند]، و مو عبارت از درخت انگور است، و يكصد كانچه يكصد بته است.