responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مقامع الفضل نویسنده : البهباني، الشيخ محمد علي    جلد : 1  صفحه : 355

خلاصه: اسم هاشم عمرو است، و در بعضى از سالها قحطى شديد [1] در مكّه و حوالى آن به هم رسيد، و هاشم بزرگ قريش بود و شتر بسيار داشت، و در آن قحطى به تدريج از براى مردم گشت، و ايشان را به تريد نان و گوشت اطعام نمود، و به اين جهت شعراى آن زمان و ساير اعيان او را مدح نمودند و او را به هاشم ملقّب ساختند [2]، يعنى: شكنندۀ استخوان شتران و نان خشك از براى تريد، و قصايد در شأن او گفتند و إذعان به سيادت و بزرگى او نمودند، و از جملۀ آنها اين شعر است:

عمرو الذي هشم الثريد لقومه * * * و رجال مكّة مسنتون عجاف [3]

يعنى: عمرو آنچنان كسى است كه شكست و خورد كرد نان تريد را از براى قومش و حال آنكه مردان و بزرگان مكّه قحط زده و شكم خالى بودند.

و هشم؛ در لغت عرب به معنى شكستن است، و هاشم اوّل كسى بود كه بنا نهاد رحلتين را، رحلت تابستان و زمستان، كه حق تعالى در سورۀ «لإيلاف» به آن اشاره فرموده، و رحلت زمستان عبارت است از رفتن قريش به بلاد يمن از براى تجارت، و رحلت تابستان عبارت است از رفتن ايشان به شام به جهت تجارت [4].

و هاشم به تجارت شام رفت و در آنجا وفات يافت و در قريۀ [5] غزّة- به فتح «غين» با نقطه و همچنين «زاى» مشدّده با نقطه و بعد از آن «هاء»- كه از توابع فلسطين است- قريب به عسقلان مدفون شد [6]، و الحال قبرش ظاهر


[1] ج: عظيم.

[2] الف، ب، ج: كردند.

[3] تاريخ طبرى: 2/ 12، بحار الأنوار: 15/ 39.

[4] مجمع البيان: 6/ 244 (جزء سىام)، تفسير فخر رازى: 32/ 107.

[5] در نسخۀ ب و ج (قريه) نيامده است.

[6] سيرۀ ابن هشام: 1/ 146، طبقات الكبرى: 1/ 79.

نام کتاب : مقامع الفضل نویسنده : البهباني، الشيخ محمد علي    جلد : 1  صفحه : 355
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست