responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مقامع الفضل نویسنده : البهباني، الشيخ محمد علي    جلد : 1  صفحه : 334

منوره و مكّۀ معظّمه- متفحّص قبور ايشان نشدهاند، به حدّى كه قبور آنها مختفى و مشتبه گرديده، حتى آنكه قاصر از عارف معمّرى از شيعه متولّدين و قاطنين در مكّۀ معظمه پرسيدم كه قبر «عبد اللّه» كجاست؟ گفت: ظاهرا در شام است، و اين محض اشتباه است، بلى قبر هاشم در «غزّه» شام است.

و از اينجاست كه خال مفضال مجلسى (رحمه اللّه) در «تحفة الزائر» فرموده كه: قبر شريف عبد اللّه و آمنه در اين زمان معلوم نيست [1].

و قاصر در سنۀ هزار و يكصد و هشتاد و شش (1186 ه) كه به مدينه مشرّف بودم به لطايف الحيل قبر عبد اللّه را پيدا كردم و زيارت نمودم و بسيارى از حجّاج را بر آن دلالت نمودم، و قبر آن حضرت در كوچۀ درازى است و معروف به «زقاق الطوال» در يسار داخل دروازۀ مصرى در خانهاى معروف به «بيت أبي النبي»، و قبل از اين مشهور به خانۀ نابغه بوده، و قبر آن حضرت واقع است در فوق دكّه در ضلعى ميان دو ديوار خانه در صندوق كوچك خرپشتى و در جوف آن ضريح چوب كوچك نيز هست.

و در «تاريخ طبرى» مذكور است كه: عبد المطلّب عبد اللّه را به مدينه فرستاد كه خرما بياورد پس در آنجا فوت شد [2].

و در تاريخ معتبر ديگر ديدم كه چون از [وضع] حمل حضرت رسالت پناه (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) دو ماه گذشت؛ وفات يافت والد او عبد اللّه نزد خالوهايش از بنى نجّار در وقتى كه از شام مراجعت مىنمود در قافلۀ مكّه، چون رفقاى او به مكه رسيدند و عبد المطلّب تحقيق حال عبد اللّه را از ايشان نمود، گفتند: او را بيمار در مدينه گذاشتيم، عبد المطلّب پسر خود حارث را به طلب عبد اللّه فرستاد، چون


[1] تحفة الزائر: 59.

[2] تاريخ طبرى: 2/ 7.

نام کتاب : مقامع الفضل نویسنده : البهباني، الشيخ محمد علي    جلد : 1  صفحه : 334
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست