اگر مطلّق زوج است نمىشود، و اگر غير زوج است، در آن خلاف است [1] و اظهر احتساب است، و احوط اجتناب، و اللّه العالم.
سؤال رمط [249]:
مثلا مطلّق مىگويد كه: (زينب زوجة موكّلي علي طالق) و نه «زينب» را مىشناسيم و نه «علي» را چنين طلاقى صحيح است يا نه؟
جواب:
بايد شاهد زوج و زوجه را بشناسد به نحوى كه اگر در ميان آنها در طلاق نزاعى واقع شود؛ شهادتش از براى آنها به كار آيد، و معرفت آنها بايد يا به رؤيت شود يا به وصف رافع جهالت، چنانكه تواند شهادت بر آنها داد، مثل: زينب دختر احمد بقّال كه در فلان محلّه است، و على پسر محمّد صرّاف كه در فلانه دكّان سكنى دارد، و هرگاه عدلين زوجين را نشناسند طلاق ايشان واقع نمىشود على خلاف [2]، و اللّه العالم.
سؤال رن [250]:
شخصى پنجاه تومان دارد و خمس نداده و ارادۀ تزويج دارد، آيا خرج عروسى داخل مؤونه است يا نه؟
جواب:
داخل مؤونۀ سال تزويج است كه از منافع همان سال بيرون مىرود، و منافع سالهاى سابق داخل نيست بايد خمس آنها را بدهد، و آنچه قرض به هم رساند از منافع سالهاى آينده حساب كند.
سؤال رنا [251]:
شخصى نذر كرده كه هرگاه از آزار چاق شود؛ در روزهاى محرّم پا برهنه باشد، و بعضى اوقات به جهت سرما و خدمت ظلمه پا برهنگى از براى او متعذّر مىشود؛ آيا به مخالفت كفّاره لازم مىشود يا نه؟
و بعد از كفّاره در سال ديگر- در محرّم- همان نذر باقى است يا ساقط است؟