و شايد حضرت امير (عليه السلام) در اين مقدمه اقتدا به حضرت پيغمبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) فرموده باشند نظر به قول حق تعالى: لَقَدْ كٰانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللّٰهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ[1] و چون حضرت پيغمبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) نظر به حكمت و ملاحظۀ مصلحت مدّتى مديد در مكّۀ معظّمه با كفّار مدارا فرمود و محاربه ننمود و بعد از وجود انصار در مدينه بناى جهاد گذاشت، همچنين حضرت امير (عليه السلام) نظر به وصيّت آن حضرت [2]، و ملاحظۀ حكمت و مصلحت اقتدا به آن حضرت فرموده مدّتى مديد با مخالفين مدارا نمود و بعد از وجود اعوان؛ بناى مخالفت و محاربه گذاشت، پس هرگاه تقيّه و مدارا و مراعات مصلحت مجوّز ترك جهاد و سبب مدارا با كفّار و منافقين گردد؛ بطريق اولى مجوّز تزويج ايشان خواهد شد، و هرگاه غصب خلافت عظمى و كشتن ائمّۀ هدى (عليهم السلام) ممكن باشد و موجب قدح [3] در ايشان نشود، زن از ايشان به جبر گرفتن ممكنتر و ضررش كمتر خواهد بود، و هيچ يك از اين امور منافى غيرت رسالت و امامت نيست.
و آنكه در بعضى از احاديث ضعيفه وارد شده است از مقدمۀ جنيّة، و آنكه زينب و رقيّة و امّ كلثوم دختران پيغمبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) نبودند [4] بلكه دختران خديجه بودند از شوهر اوّل، يا دختران هاله خواهر خديجه بودند [5]- كه حضرت پيغمبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) آنها را تربيت فرموده بودند- بر تقدير تسليم سندهاى آن احاديث-
وى مطرح كند جز فرار وى از جنگ احد و سپس ادعاى عفو براى وى از طرف خدا و اين مىتواند افراد منصف را قانع كند كه چقدر فضائل در حجم بسيار وسيع به نفع مخالفين على (عليه السلام) جعل كردهاند.