سبب آن شخصى به نادانى در آنجا مىافتد و جنايتى بر او واقع مىشود كه در اين صورت پاشندۀ آب ضامن است، نه لغزنده و نه آب و نه زمين كه او را لغزانيدهاند.
و همچنين هرگاه تيرى به شكارى اندازد و بسبب تندى باد يا صدمۀ بال مرغى- مثلا- تير از نهج استقامت بيرون رفته و به شخص خورده و مجروح يا مقتول سازد، پس جنايت آن بر عاقلۀ رامى است نه بر هوا و نه بر مرغ.
و همچنين هرگاه كسى سر خيك روغنى را باز كند و بر آن حال بگذارد و برود [1]، پس به سبب هوا يا آفتاب آن روغن سيلان نموده تلف شود، يا حيوانى از آن بخورد، ضامن همان كس است كه سر خيك را واكرده.
خلاصه؛ موافق ادلّة و اقوال؛ جنايت و اتلاف يا به مباشرت است يا به تسبيب، و هرگاه سبب و مباشر با هم جمع شوند ضمان بر مباشر است، مگر آنكه مباشر از غير ذوى العقول باشد كه در اين صورت ضمان بر سبب است، و در صورت مسئوله نيز مىتوان گفت كه كشتن واقع شد و آنچه دخيل است در آن؛ يكى آن شخص ذو العقل است كه پايۀ تفنگ را برداشته كه غالبا بدون حراست و نادرا با آن مىخوابد، و ديگرى چخماق است كه مباشر افتادن است، و ديگر باروت و گلوله و امثال اينها، و موافق قواعد شرعيّة در هر موضعى كه مباشر با سبب جمع شده باشد و سبب آن ذوى العقول باشد و مباشر غير ذوى العقول باشد؛ سبب جانى است الّا ما خرج بدليل من نصّ او اجماع- فتأمّل، و اللّه العالم-، و لكن احتياطا بايد طىّ دعوى و تعيين ديت به تراضى طرفين شود، و اللّه العالم.