responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مقامع الفضل نویسنده : البهباني، الشيخ محمد علي    جلد : 1  صفحه : 187

و عدّهام تمام شده و مانعى ندارم؛ قبول نكردند، آخر آن ضعيفه ملجأ شده- چون شوهرش در جاى ديگر بوده- به شخصى التماس نمود كه كاغذى از او بياورد.

و چون آن شخص برگشت گفت: آن مرد بعد از شنيدن اين دقتها؛ گفت: فلان مبلغ به من بدهيد تا كاغذى بدهم و الا نمىدهم، و ايشان پول ندادند و كاغذ نياوردند، و اين ضعيفه فقير است و چيزى ندارد كه رشوهاى به آن مرد بدهد و كاغذى بگيرد، آيا در شرع ضرور است كه از او كاغذى بياورد يا نه؟

و همچنين هرگاه زنى شوهرش به سفر رفته و مفقود الخبر شود و بعد از مدّتى؛ زنش گويد كه: علم دارم كه شوهرم مرده است و خبر مرگش به من رسيده، يا گويد كه: مرا طلاق داده و خبر طلاق به من رسيد و علم به موت يا طلاق او به هم رسانيدهام، در اين صور ادعاى او مسموع است و مىتوان او را تزويج نمود بدون مطالبۀ اقامۀ بيّنه و قسم يا نه؟

جواب:

به حسب شرع انور قول زن معتبر است در ادعاى نداشتن شوهر، يا متعه بودن، يا عدّه منقضى شدن يا حيض داشتن يا نداشتن، يا مطلّقه بودن، يا شوهر مردن، يا مانعى از تزويج نداشتن، و امثال اينها هرگاه مدّعى در برابر نداشته باشد و كذبش يقينى نباشد، بلكه واجب است كه او را تصديق كنند و راستگو دانند؛ هرگاه متّهمه نباشد- يعنى: معروف نباشد به دروغگوئى و زنا كارى- بلكه تجسّس [1] از حال او در اين صورت؛ بىصورت و غلط است، بعد از آن تكذيب او كردن غلط ديگر، و شاهد از او خواستن و او را قسم دادن غلط بر غلط است، به اجماع كلّ علماء، و دلالت عموم اخبار بسيار، مثل آنچه روايت كرده است كلينى به سند صحيح از فضاله از ميسر كه گفت: گفتم به حضرت صادق (عليه السلام) كه: برمىخورم به زنى در بيابان كه در آنجا كسى نيست،


[1] د، ه: تجسّس كردن.

نام کتاب : مقامع الفضل نویسنده : البهباني، الشيخ محمد علي    جلد : 1  صفحه : 187
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست