responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مقامع الفضل نویسنده : البهباني، الشيخ محمد علي    جلد : 1  صفحه : 180

او با ورثه ادعا مىنمودند كه قتل خطا بوده، و عاقله منكر بود و بعد از گفتگو؛ جمعى از مصلحين بناى صلح فيما بين قاتل و عاقله و ورثه؛ در خصوص وجه ديت و حق صداق؛ گذاشتند، حال عاقله ادعا مىنمايد كه من عالم بقدر ديت نبودم، آيا صلح مذكور منفسخ مىشود يا نه؟ و ديگر قتل مذكور در ماه حرام واقع شده آيا ديت آن با ساير ايّام تفاوت دارد يا نه؟

جواب:

هرگاه جهل عاقله در حين مصالحه معلوم؛ يا ورثه به آن معترف باشند اختيار فسخ دارد، و اگر ورثه منكر؛ و عاقله از اثبات عاجز باشد صلح لازم است، پس اگر ادعاى علم به جهل بر ورثه نمايد تسلّط قسم بر آنها دارد، لكن در صورت مسئوله چون عاقله منكر خطا بوده پس اگر صلح را به جهت رفع ادعا از خود و از قاتل نموده، صلح صحيح و متوقف بر دانستن مقدار ديت نيست، و در اين صورت ديت نيز زياد نمىشود، هرچند كه در ماه حرام واقع شده باشد.

سؤال قصط [199]:

طفلى مميّز سوار اسبى بوده و آن را مىدوانيده، و در آن اثنا به اولاغ شخصى رسيده و پاى آن را شكسته، غرامت بر عاقله است يا نه؟

جواب:

بر عاقله همين ديت جنايت خطا و غير مكلف؛ بر نفس انسان يا اعضاى آن لازم است، و اتلافات و جنايات كه بر اموال واقع مىشود بر جانى و متلف است، خواه به عمد باشد و خواه به خطا، و خواه مكلّف باشد يا غير مكلّف به اتّفاق جميع علماء [1].

سؤال ر [200]:

شخصى باغى [2] در تصرّف دارد چند سال، و ضعيفهاى بر او ادّعا مىنمايد كه آن موروثى من است و ديگرى را در آن دخلى نيست،


[1] رياض المسائل: 2/ 568.

[2] ج: باغى به ادعاى ملكيت.

نام کتاب : مقامع الفضل نویسنده : البهباني، الشيخ محمد علي    جلد : 1  صفحه : 180
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست