نشود؛ مىتوانم كه در حضور اهل خبره تقسيم كنم و رسد خود را جدا نمايم؟
جواب:
هرگاه قابل تقسيم باشد كه حصّۀ شريك از حيّز انتفاع عرفى بيرون نرود او را بر تقسيم؛ جبر مىتوان كرد [1]، و اگر جابر تفاوت مابين قيمت آن حصّه را- قبل از «إفراز» [2] و بعد از آن- به مجبور دهد؛ احوط و بهتر خواهد بود، و اللّه العالم.
سؤال قفو [186]:
مريضى مايملك خود را- از باغ و غيره- با برادرزادۀ خود صلح مىكند به عوض مال المصالحه مبلغى معيّن؛ يا هبۀ معوّضه مىنمايد، و در ضمن العقد شرط مىكند كه مادام الحيات خود؛ آنها در تصرّف خودش باشد و برادرزاده را دخلى نباشد، و هرگاه در آن مرض بميرد اموال را برادرزاده متصرّف شود، و از آن مرض چاق شد و اموال در تصرّف او بوده و بعد از دو سال ديگر بيمار شد و بدون وصيّت و تجديد مصالحه فوت شد، و همشيرهاى دارد لا غير، آيا آن اموال به همشيره مىرسد يا به برادرزاده؟
جواب:
هرگاه در ضمن عقد؛ شرط شده كه ما دام الحيات در تصرّف مالكانۀ او باشد و اگر در آن مرض نميرد برادرزاده را تسلّطى نباشد، اين هر دو شرط باطل و موجب بطلان صلح مزبور مىشود على الاظهر، و آنها به عنوان ارث به همشيره مىرسد، و در صورت هبه هرگاه به قبض متّهب نداده تا فوت شده؛ آن نيز موجب تزلزل هبه است و وارث مىتواند كه آن را ندهد بلا خلاف [3]، بلكه باطل است على الاظهر.
سؤال قفز [187]:
خانهاى بر سر زوجين با اطفالشان فرود آمده و همه را كشته و زوج برادرى و زوجه مادرى دارد، ميراث به كدامين مىرسد؟