پس يافتند بعد از ايشان «ثخذ» و «ضظغ» را، پس ايشان را روادف ناميدهاند» [1].
و مراد از روز «ظلّه» روزى است كه: اصحاب «أيكه» سوختند به آتشى كه از آسمان بر ايشان باريد به دعاى حضرت شعيب (عليه السلام)[2].
و در آخر أخبار؛ تفسير ابجد تا قرشت شده، زياده بر آن به نظر نرسيد.
و شيخ صدوق در كتاب «توحيد» روايت كرده است از أبى الجارود از حضرت باقر (عليه السلام) كه: «چون عيسى بن مريم (عليهما السلام) متولّد شد، در وقتى كه پسر يك روزه بود دوماهه مىنمود، و چون هفتماهه شد [* 11]؛ مادرش او را به دست خود گرفته به مكتب برده، در پيش روى معلم نشانيد، پس معلّم به عيسى (عليه السلام)- بعد از بسم اللّه- گفت: بگو ابجد، عيسى (عليه السلام) سر برداشت و گفت كه:
مىدانى كه ابجد چيست؟ معلم درّه [3] را بلند كرد كه بر عيسى زند، عيسى فرمود: مرا مزن، اگر مىدانى بگو، و اگر نمىدانى از من بپرس [4] تا بگويم از براى تو، گفت: بگو!
عيسى (عليه السلام) گفت: «الف»: آلاء خداست، و «با»: بهجت خدا، و «جيم»:
جمال خدا، و «دال»: دين خدا.
«هوّز» «ها»: هول جهنم، و «واو»: ويل اهل آتش، «زا»: زفير جهنّم.
«حطّى» يعنى: حطّ و ريخته شده گناهان از مستغفرين.
«كلمن»: كلام خداست كه تبديل از براى كلمات او نيست.