رضاى او نسبت به سهم پسر نيز شرط است و ديت مذكوره را به بيست و چهار حصّه مىشود؛ چهار حصّه به والدۀ مقتول مىرسد. و تتمه به والدۀ پسر، و اللّه العالم.
سؤال قسا [161]:
دو جريب باغ؛ كمترين با دو نفر به شراكت خريدهايم و بعد از چند وقت آن دو نفر بنا گذاردهاند كه آن باغ را تقسيم كنيم و من اوّلا راضى نشدم، بعد از آنكه راضى شدم، هر سه به اتّفاق ميان باغ رفتيم و قسمت كرديم، و الحال كمترين به آن قسمت راضى نيستم به سبب آنكه مغبونم؟
جواب:
هرگاه غبن تو فاحش باشد، يعنى: زياده بر ده و نيم [1] باشد- چنانكه ظاهر فقهاء است- و ناشى باشد از غلط قاسمين اختيار فسخ دارى، خصوصا در صورتى كه بعد از قسمت اظهار رضا ننموده باشى، و اللّه العالم.
سؤال قسب [162]:
زيد مدّتى است كه از والد خود سوا شده و در اين وقت والدش فوت شده و جمعى ادعاى طلب بر والدش مىنمايند، و او را بر صدق و كذب ايشان اطلاعى نيست و از والدش چيزى مخلّف نشده، آيا تسلّطى بر زيد دارند كه طلب خود را از او بگيرند يا نه؟
جواب:
ادّعاى طلبكار بر مال ميّت است، و نمىرسد كه ادّعا بر وارث نمايد مگر آنكه مال ميّت نزد او باشد، ادّعاى زياده بر مال ميّت از خانه و غير آن بر او نمىتواند كرد، و اللّه العالم.
سؤال قسج [163]:
زيد عمارت خود را بيع شرط گذاشته و وفات يافته و بعد از وفاتش بيع مزبور لازم گرديده و دو نفر از كبار اولاد او در نظر اهالى شرع آن را بيع لازم كرده و نوشته دادهاند و الحال يك نفر از صغار او آمده ادعاى رسد خود را مىنمايد، او را مىرسد يا نه؟