عدم وصىّ به اذن حاكم شرع شده و با عدم امكان آن به اطلاع و رضاى جمعى از مؤمنين، با ملاحظۀ صرفه و غبطۀ صغير بوده بيع لازم است، و الّا صغير بعد از بلوغ و رشد؛ اختيار امضاء و فسخ نسبت به سهم خود دارد، و اللّه العالم.
سؤال قمد [144]:
هرگاه شخصى؛ ديگرى را وصىّ خود نموده و او نيز قبول وصيت كرده، الحال سعى دارد كه بعد از فوت او قبول آن وصيت نكند، آيا شغل ذمّه هست يا نه؟ و بر او لزوم دارد كه آنچه در وصيّتنامه نوشته به عمل آورد يا نه؟
جواب:
بعد از قبول و فوت موصى؛ هرگاه قادر بر امضاء وصايا باشد، ردّ و تبديل نمىتواند كرد، و هرگاه عاجز از امضاء باشد؛ بايد استعانت از حاكم شرع جويد، و اگر دستش به حاكم شرع نرسد از صلحاء و عدول مؤمنين استعانت كند، و الّا به ردّ و تبديل وصيّت؛ فاسق مىشود، و به فسق معزول مىگردد.
سؤال قمه [145]:
هرگاه شخصى عمدا خود را جنب كند و آب ممكن باشد اما به جهت سردى هوا غسل نمىتواند كرد، و پيش از جنابت معلومش بود كه هوا سرد است، و بعد تيمم كرده و نماز گزارده آيا بعد از غسل نمازش اعاده دارد يا نه؟
جواب:
هرگاه غسل كردن به او ضرر رساند و گرم كردن آب ممكن نباشد تيمم كند و نماز را اداء نموده [1] و بعد از غسل احتياطا قضا نمايد.
سؤال قمو [146]:
شخصى قدرى املاك از خود و قدرى از زوجۀ خود دارد و هر دو در تصرّف شوهر است و هرگاه حاصل اين دو املاك بر روى هم حساب شود به حدّ زكات مىرسد و الا فلا، چه حكم دارد؟