الظهر. و (العلوص) كسنور بالمهملتين وجع في البطن أو التخمة [1]، انتهى.
و أنا أقول: كان بين قوله (عليه السلام): «أكل و قذف» قلبا مكانيا على ما يظهر من الأخبار من مدح أكل ما ينتشر من الخوان [2] بخلاف ما في خلال الأسنان [3].
و في «النهاية الأثيرية»: فيه (من سبق العاطس إلى الحمد أمن من الشوص و اللّوص و العلّوص) [4]، انتهى و قد عدّ هذا من المجرّبات الأمن من وجع السن.
سؤال قم [140]:
هرگاه زيد متوفّى و ورثۀ او منحصر در دو زوجه باشد، يكى از آنها اولاد دارد و يكى از آنها اولاد ندارد، چند يك اموال او به زوجۀ ذات ولد مىرسد؟ و چند يك به زوجۀ بىولد؟ و صداقنامچۀ يكى از آنها مفقود است، آيا صداق او را از تركه به چه نحو بايد داد؟
جواب:
بايد اولا صداق هر يك از آنها را از تركه بدهند هرگاه ثابت نمايند كه مهر از متوفّى طلب دارند و با وجود شهود قسم نيز بخورند كه مهر را نگرفتهاند و او را حلال نكردهاند، خواه نكاحنامچه داشته باشند و خواه نداشته باشند، و بعد از اخراج حقوق و ديون از تركه و ثلث ميّت- هرگاه وصيّت به آن كرده باشد- از تتمۀ تركه يك هشت يك آن را بيرون نمايند و به هر دو زن دهند، كه به هر يك از ايشان شانزده يك برسد، و فرقى نيست ميان اولاددار و بىاولاد در اينجا، و بعد از اخراج هشت يك؛ مابقى تركه تماما از اولاد است.
سؤال قما [141]:
شخصى يك سال قبل از فوت وصيّتى كرده كه أملاك او را ما بين ورثه- از ذكور و اناث- منقسم كنند، و قطعهاى از آن أملاك را هم