مىشود، و آيا مراد به ورثۀ واقف كسانىاند كه [1] بعد از فوت واقف وارث او بودهاند؟ و همچنين ورثۀ ايشان تا حين انقراض؟ در اين مسأله خلاف و اشكال هست [2]، اگر ضرور باشد مجددا سؤال كنند.

و اگر در حين وقف؛ پسر هيچ فرزند نداشته و بعد از اجراى صيغه به هم رسيده، وقف مال پسر باطل است، و همچنين هرگاه فرزند در وقت اجراى صيغه داشته، لكن به نيابت فرزند- ولاية- قبض به عمل نيامده- هرگاه صغير بوده- كه در اين صورت صحّتش اشكال دارد.

و امّا در صورتى كه فرزند كبير باشد و به قبض او نرسيده و همچنين در وقف جدّه هرگاه به قبض پسر- كه پدر صغير باشد- نداده باشد، پس در اين [3] صورت وقف باطل است بلا اشكال، و اللّه العالم.

سؤال قكو [126]:

هرگاه- مثلا- ملكى را بيع شرط نمايند يكساله، كه اگر بايع بعد از يك سال در ظرف مدّت پنج يوم ردّ مثل كلّ ثمن به مشترى نمايد قادر بر فسخ بيع باشد و الّا بيع ثابت و لازم باشد، با وجود اين اگر بايع قبل از سال [4] ردّ مثل ثمن نمايد قادر بر فسخ خواهد بود، يا نه؟ و اين در صورتى است كه متبايعين از اختيار و عدم اختيار قبل از سال ساكت باشند در حين عقد بيع، و در صورتى كه مشترى شرط نمايد كه اگر قبل از سال ردّ ثمن نمائى قبول نخواهم كرد؛ آيا اين شرط معتبر خواهد بود يا نه؟ و بنابر اعتبار اين شرط؛ آيا بايع مىتواند كه ملك مزبور را از مشترى يكساله اجاره نمايد- چونكه در اين صورت مدّت اجاره معيّن خواهد بود- يا نمىتواند؟ و اگر چنانچه مبيع- مثلا-

[1] ه: كه در حين انقراض وارثند يا كسانىاند كه.

[2] مفتاح الكرامه: 9/ 18.

[3] ه: اين دو.

[4] ه: يك سال.