نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : شهابی، محمود جلد : 3 صفحه : 582
و همين طور چند حديث ديگر از سفيان و غير او به اسناد از امام آورد به طورى كه ميمون بن عبد الله ، راوى اين قضيه گفته است : « مرا از شنيدن اين اكاذيب حوصله بسر آمد و چنان بود كه گويى از پوست بيرون مىآيم و عرق بر من نشست و مىخواستم به پا خيزم و گوينده را زير پا بيفكنم ليكن اشارهء امام را به ياد آوردم و خود را نگه داشتم پس امام بوى گفت : « از كدام شهرى ؟ گفت : از بصره . امام پرسيد : « آيا جعفر بن محمد را كه نام مىبرى و اين احاديث را از او روايت مىكنى مىشناسى پاسخ داد : نه . امام گفت : « آيا هر گز خودت از وى چيزى استماع كردهاى ؟ گفت : نه . « امام گفت : « پس اين احاديث را تو حقّ و صدق مىدانى ؟ گفت : آرى . پرسيد : اينها را از چه زمانى شنيدهاى ؟ گفت : زمان آن به يادم نيست جز اين كه اهل شهر ما از دير زمان اين احاديث را مىدانند و مىگويند و در آنها ترديد و شكَّى ندارند . « امام گفت : « آيا مردى را كه از او حديث مىكنى اگر ببينى و او به تو بگويد : اين احاديث كه به من نسبت مىدهى دروغ است و من آنها را نمىشناسم و آنها را نگفتهام تو اين سخن را از وى مىپذيرى ؟ گفت : نه . « امام گفت : چرا ؟ گفت : زيرا كسانى بر قول او شهادت دادهاند كه اگر بر بنده بودن كسى شهادت دهند شهادت ايشان مورد قبول ، و نافذ است . « پس امام گفت : « بنويس : بسم الله الرحمن الرحيم . حدّثنى ابى عن جدّى . آن مرد سخن را قطع كرد و گفت : نام تو چيست ؟ امام گفت : به نام من چه كار دارى ؟ بنويس : انّ رسول الله ( ص ) قال : « خلق الأرواح قبل الأجساد بألفي عام ثمّ اسكنها الهواء فما تعارف
نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : شهابی، محمود جلد : 3 صفحه : 582