responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : شهابی، محمود    جلد : 3  صفحه : 478


روايات كه از او نقل شده است .
ميمون ، كاتب عمر بن عبد العزيز بوده و از طرف او شغل قضاء داشته و بعد از آن شغل كناره گرفته است . از ميمون نقل شده كه گفته است : « لو انّ اهل القرآن صلحوا صلح النّاس » و هم از سخنان او اين مضمون حكايت شده است :
« خود را به سه چيز در مورد آزمايش قرار مده : بر سلطان ، به گمان اين كه مىخواهى او را به اطاعت خدا وادارى ، وارد مشو . بر زنان به نام و خيال اين كه مىخواهى آنان را قرآن بياموزى داخل مشو . گوش به سخن هوى آميز و هوس انگيز فرا مده چه نمىدانى چه چيز از آن در تو اثر خواهد كرد و بر دلت خواهد نشست . » باز از او نقل شده كه گفته است : « نخستين كسى كه مردم در ركابش مىرفتند اشعث بن قيس كندى بود و من پيشينيان را ادراك كردم كه چون مىديدند كسى سوار است و ديگرى با او پياده به راه ، مىگفتند : خدا او را بكشد كه جبّار و ستم كار است » .
ابو نعيم ، به اسناد از ابو محمد ، هارون بربرى ، آورده كه گفته است :
« عمر بن عبد العزيز ، ميمون را بر قضاء و بر خراج جزيره فرمان داد . ميمون بوى نوشت : « مرا به كارى وادار كرده‌اى كه نيرو و توان آن را ندارم : من ميان مردم بقضاء پردازم و حال اين كه پير و رقيق و ضعيف هستم ؟ و استعفاء خواست .
« عمر پاسخ او را چنين نوشت : « خراج را جبايت و جمع كن و آن چه از كار قضاء بر تو روشن باشد دريغ مكن و هر گاه كارى روشن نباشد و ترا در آن شبهه و شكى باشد آن را به من بفرست و راه حلّ آن را از من بخواه زيرا كه اگر بنا شود مردم كارى را كه برايشان بزرگ و دشوار آيد ترك كنند و از اقدام به آن كناره گيرند دين و دنيا تباه گردد » ابو نعيم ، به اسناد از ميمون از عبد الله بن عمر روايت كرده كه پيغمبر ( ص ) گفته است : « قلَّما يوجد فى آخر الزّمان درهم من حلال او اخ يوثق به » و باز به همان اسناد كه پيغمبر ( ص ) گفته است : « اتّقوا فراسة المؤمن فإنّه ينظر بنور الله » در كتاب قاموس الرجال مفصل در بارهء ميمون بن مهران سخن به ميان آمده از جمله چنين آمده است :

نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : شهابی، محمود    جلد : 3  صفحه : 478
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست