responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامى نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1165

طالب دل باش تا باشى چو مل‌

تا شوى شادان و خندان همچو گل‌

دل نباشد آنكه مطلوب گل است‌

اين سخن را روى با صاحب دل است‌

طالِبِ عِلم‌

- (اخلاقى) در رسائل اخوان الصفا براى طالبان علم شرايط و آدابى معين شده است از جمله: پرسش و سكوت، گوش فرا دادن بحد كافى، تفكر و انديشه، عمل بعلم خود، صدق در كردار و گفتار، كثرت ذكر خدا، ترك اعجاب به نفس و خضوع و فروتنى (از رسائل اخوان، رساله نهم)

طالِع‌

- (اصطلاح هيوى و نجومى) و آن جز وى بود از منطقه البروج كه در هنگام مفروض بر افق شرقى بود يعنى بر طرف شرقى افق حقيقى نه حسى و اگر آن وقت زمان ولادت شخصى بود آن را طالع آن شخص گويند و اگر در اول سال شمسى بود آن را طالع سال گويند و اگر وقتى ديگر بود آن را بآن وقت اضافه كنند و آنچه بر افق غربى باشد در اين وقت كه از منطقة البروج بر دايره نصف النهار بود از طرف فوق الارض عاشر گويند و از طرف تحت الارض رابع گويند و هر خانه كه دور از طالع بود بر توالى آن را ثانى گويند و آنچه بعد از ثانى بود ثالث و همچنين تا آخر. كه ثانى عشر است بر حسب دوازده برج و ثانى عشر متصل بود به طالع (رجوع به بيست باب ملا مظفر و رجوع به تسوية البروج شود) طالع آن بود كه اندر وقت بافق مشرق آمده باشد از منطقة البروج برج را برج طالع خوانند و درجه را درجه طالع خوانند و درجه را درجه طالع (التفهيم ص 205)

طالع اجتماع طالع استقبال‌

از اصطلاحات نجومى است رجوع باجتماع و استقبال شود.

طامات‌

- (اصطلاح عرفانى) طامات در اصطلاح معارف را گويند كه در اول سلوك بر زبان سالك گذرد.

در رسائل خواجه است كه طامات سخنى باشد نامفهوم يا كنايتى نامعلوم و عبارت از داشتن يا نشان از پنداشتن است، كه خلق از آن عاجز باشد و عقل در آن معجز باشد و فؤاد در آن متحير گردد، يا سخنى باشد از عيان، بى‌شرح و بيان، بشناسد آنكه با راه باشد، و سخنى باشد كه از وجدى صادر شود و گوينده نه حاضر باشد.

(رسائل خواجه ص 140- 139).

لاهيجى گويد طامات عبارت از خودنمائى و خودفروشى است.

(شرح گلشن راز ص 623) عطار گويد:

طاماتيان ز دورى ما توبه ميكنند

ما بى‌نفاق توبه بطامات ميكنيم‌

سنائى گويد:

«خانه طامات عمارت مكن» و نيز طامه، به تشديد ميم روز قيامت را گويند، طامات نزد صوفيه معارف را گويند كه در اول سلوك بر زبان سالك گذرد و خرق عادت و كرامت را نيز گويند (كشاف ص 927)

سحر گاهى شدم سوى خرابات‌

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامى نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1165
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست