نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامى نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 1 صفحه : 531
باشد رجوع ببدل خواهد نمود.
اما در غير خيارات اصلى مثل خيار شرط چون غرض و منظور صاحب خيار حفظ
عين است لذا مشترى نمىتواند قبل از انقضاء مدت خيار تصرفى كه مانع از استيفاء حق
باشد در آن عين بنمايد و بالجمله شرط خيار براى بايع در معنى شرط ابقاء مبيع است
پس هر تصرفى كه منافى با آن باشد حتى اجازه آن در مدتى زائد بر مدت شرط خيار ممنوع
و بىاثر خواهد بود.
(كليات حقوقى ص 130).
تَصْريع
- (اصطلاح ادبى) و آن از انواع سجع و بر چند قسم است يكى آنكه هر
مصراعى بنفسه كامل باشد و مفيد معنى بود كه تصريع كامل گويند رجوع شود به (كشاف ج
1 ص 917).
تَصْريف
- (اصطلاح ادبى) تصريف در لغت گردانيدن چيزى است از جائى به جائى و
از حالى بحالى و در اصطلاح علم صرف «تصريف» علمى است كه در آن ريشه كلمات و
اشتقاقات آنها بررسى ميشود و يا تحويل اصل واحد يا مصدر است به مثالها و بناهاى
بسيار و مختلف باختلاف هيأت مانند «ضرب و يضرب» و ساير مشتقات آن بمنظور بدست
آوردن معانى مختلف از گذشته، حال، مفرد، جمع، مؤنث، مذكر و جز آنها (از شرح تصريف
ص 68- 70- كشاف ج 1 ص 921).
تَصْريَه
- (اصطلاح فقهى) و جمع كردن شير را در پستان حيوان گويند بمنظور رغبت
مشترى و اين خود نوعى تدليس است و حرام است (از شرح لمعه ج 1 ص 290).
تَصْغير
- (اصطلاح ادبى) مصغر در زبان عربى و فارسى كلماتى را گويند كه دلالت
بر شخص يا شىء كوچك كنند از هر جنسى و وزن آن در فارسى با افزودن بعضى از
پساوندها بوجود ميآيد و گاه منظور از آن ترحم يا توهين و تحقير ميباشد و علامات آن
غالبا «ك، چه، و، واو، ها» است مانند «مردك، دخترك، طفلك، درياچه، كتابچه، پسره،
دختره،» (از دستورنامه ص 22).
در عربى وزن آن فعيل بضم فا و فتح عين [ف ع] در ثلاثى مجرد است و
فعيلل (ف ع ل ل) بضم فا و فتح عين و كسر لام اول در ما فوق ثلاثى است مانند «رجيل،
دريهم، قنيديل، حبيلى» (از سيوطى ص 222).
تَصْميم
- اين اصطلاح نجومى است ابو ريحان در تعريف آن گويد:
تصميم آنست كه ستاره با آفتاب باشد و يا بمقارنه او كمتر از شانزده
دقيقه مانده بود و يا از مقارنه او گذشته بود بكمتر از شانزده دقيقه. تا بدين حد
است ستاره را پس و پيش از آفتاب صميمى خوانند. و اين حال هر سه كوكب علوى را بميان
استقامت بود و بس.
و اما دو سفلى را هم بميان استقامت بود و هم بميان رجعت. و اندر باب
تشريق ميانه رجوع سفلى را برابر، ميانه استقامت علوى بود. چون كواكب علوى از حد
تصميم بيرون آيند و سفليان هم و لكن بميان رجوع، ايشان را همه محترق اى همه سوخته
نام كنند تا دورى از آفتاب شش درجه شود. آنگه سوختگى از وى برخيزد و تحت الشعاع
نام كنند. و اندرين
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامى نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 1 صفحه : 531