دونان (Dunan( گويد: بايد ما بعد الطبيعه را چنين تعريف
كنيم: ما بعد الطبيعه، تصور عقلى چيزى است كه تصور عقلى تمام اشياء، با صراحت كم و
بيش، داخل در مفهوم آن است. هر كس داراى روش يا روشهايى است. و هر كس به معنايى
فيلسوف است، چه به آن آگاه باشد و چه آگاه نباشد و اشتغال به ما بعد الطبيعه چيزى
بيش از كوشش در جهت نظم و ترتيب دادن افكار نيست. تنها فرق فيلسوف ما بعد الطبيعى و
يك فرد معمولى اين است كه نظم و ترتيب افكار شخص فيلسوف، جامع تر، پيچيدهتر و رشد
يافتهتر است.
پنجم سخن اگوست كنت است كه گفته است حالت
ما بعد الطبيعه يك حالت فكرى متوسط بين حالت ربّانى و حالت تحصّلى است. وجه تمايز
اين حالت عبارت است از تمايل عقل به بحث از حقايق و اصول و عواقب اشياء. و نيز در
اين حالت مفاهيم مجرد عقلى و تفسير لفظى بر تفسير واقعى امور احاطه دارد.
3- ما بعد الطبيعه در روشهاى تعليمى مفهوم خاصى دارد و آن عبارت است
از اطلاق اين علم بر موضوعاتى كه نمىتواند جزء روانشناسى و منطق و علم اخلاق و ساير
شعب علوم فلسفى باشد، و به اين معنى، در نظر پل ژانه به دو قسمت تقسيم مىشود. اين
دو قسم عبارت است از:
الف- ما بعد الطبيعه عام يا شناخت وجود، از
آن جهت كه وجود است و موضوع آن بحث عام و مجرد در مورد مبادى هستى است.
ب- ما بعد الطبيعه خاصّه كه از موجودات بحث مىكند بر سه قسم فرعى
تقسيم مىشود:
1- روانشناسى عقلى يا نظرى 2- جهانشناسى نظرى يا فلسفه طبيعى و شناخت جهان به نحو عام و شناخت
حقيقت مادّه. 3- الهيات عقلى.
4- ما بعد الطبيعى منسوب به ما بعد الطبيعه است و به آرزوهاى دور، يا
به تجاوز از حدود تجربه، يا به آنچه تعلق به باطن اشياء دارد نه به ظاهر آنها، و
يا به مراتب عالى تجريد و تركيب اطلاق مىشود.
ما بعد المقولات
فارسى/ بعد از مقولات
فرانسه/Post -Predicaments
انگليسى/Postpredicaments
اين اصطلاح به مفاهيمى اطلاق مىشود كه ارسطو در فصل دهم كتاب
مقولات، يعنى بعد از مقولات دهگانه آنها را ذكر كرده است. اين مفاهيم عبارت است
از: 1- تقابل
2- تقدم 3-
معيّت 4- حركت يا تغيّر
5- ملك.
ما بعد المنطق
فارسى/ فوق منطقى
فرانسه/Metalogique
انگليسى/Metalogical
اين اصطلاح به دو معنى به كار مىرود:
1- دلالت بر مبادى و اصول منطق، 2- دلالت بر آنچه از حدود منطق درگذرد، يا آنچه نتوان توسط يك صورت
(فرمول) منطقى آن را بيان كرد.
ما بعد النفس
فارسى/ فوق نفسانى
فرانسه/Metapsychique
انگليسى/Metapsychic
اين اصطلاح به تحقيق در پديدارهاى نفسانيى اطلاق مىشود كه منسوب به
قوايى است كه هنوز حقيقت آنها شناخته نشده است و از حدود تجربه در روانشناسى فراتر
مىرود، مثل انتقال افكار و همفكرى (تلپاتى) و غيبگويى. و نيز اين اصطلاح عنوان
كتابى از شارل ريشه است كه در سال 1922 منتشر شده و حاوى نظريات او در مورد
پديدارهاى نفسانى است.