responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فلسفى نویسنده : جميل صليبا- منوچهر صانعى دره بيدى    جلد : 1  صفحه : 340

لاتين/Peccatum ,Calpa

خطيئه به معنى گناه (ذنب) است. گفته‌اند خطيئه اگر با تعمد باشد گناه است. جمع آن خطاياست و اصطلاحا به معنى سهل انگارى در شريعت خدا يا دست‌يازيدن به آنچه او نهى كرده و يا امتناع از آنچه او امر كرده است، مى‌باشد.

هر اثمى خطيئه است. و شرط مخالفت با او امر و نواهى اين است كه فعل عمدا انجام گيرد.

علماى لاهوت [مسيحيّت‌] اصل گناه را به اقدام پدر ما آدم نسبت به آنچه خدا از آن نهى كرده است بازمى‌گردانند.

در نظر آنان هيچ يك از افراد انسان نيست كه مجرد از گناه (معصوم) باشد. گناه حضرت آدم را گناه بنيادى و گناه فرزندان او را كه بعد از او واقع شده گناه تبعى گويند. اين گناه تبعى از حالات لازم وجود انسان و ناشى از گناه بنيادى است.

گناه چند نوع است: گناه براى مرگ، گناه جز براى مگر، گناه بخشيدنى و گناه نابخشيدنى. هرگاه روح خداوند از دل انسان كنده شود، انسان از هر شفاعتى محروم خواهد ماند.

فرق گناه لاهوتى و گناه فلسفى اين است كه اولى مبتنى بر مخالفت با شريعت خداوند است، در حالى كه دومى مبتنى بر مخالفت با احكام عقل است. (رجوع كنيد به خطا)

خفى‌

فارسى/ نهان‌

فرانسه/Occulte

انگليسى/Occult

لاتين/Occultus

خفى يعنى پوشيده، يا چيزى كه مقصود از آن نامعلوم باشد. اين لفظ مترادف سرى و باطنى است. مثلا: اين شى‌ء داراى تأثير خفى است.

هر چيزى كه علل و اسباب آن بر ما پوشيده باشد، خفى ناميده مى‌شود، و نيز هر چيزى كه عقل نتواند آن را به چيز ديگرى (علت) ارجاع دهد و در نتيجه صورت آن را با وضوح تصور نكند، خفى يا نهان است.

شوپنهاور گويد: هر يك از قواى طبيعى حقيقى، كيفيّت نهانى است كه فقط با انگيزه‌هاى الهى تعليل مى‌شود نه با انگيزه‌هاى فلسفى به قواى مادى يا روحانى كه علل آنها بر دانشمندان پوشيده است، قواى نهان اطلاق مى‌گردد. نيز به روش بحث در اين قوا يا به روش‌هاى متداول در بروز آنها، عنوان خفى اطلاق مى‌گردد. در حالى كه ما دانشمندان را مى‌بينيم كه خود را به روش‌هاى بحث عينى مقيد مى‌كنند، بحث‌كنندگان در قواى خفيه، روش‌هاى عينى را تحقير مى‌كنند و از آن درمى‌گذرند. اينان از كوشش‌هاى دانشمندان و توجه آنها به امور زمينى و اين جهانى، مى‌پرهيزند و مى‌خواهند به فضا پرواز كنند و از آنچه بوده و خواهد بود آگاه شوند.

علوم خفيه عبارت است از سحر، ستاره‌شناسى، كيمياگرى، روح‌شناسى، فال‌گيرى و امثال اين امور.* ميل به خفا عبارت است از روى آوردن عقل به اينكه امور خفيه امورى مسلم است و شناخت آنها ممكن است.

خلاء

فارسى/ خلاء- بى‌چيزى‌

فرانسه/Vide

انگليسى/Void ,Emptiness

لاتين/Vacuus

خلاء يعنى مكانى كه در آن كسى يا چيزى نباشد.

مى‌گويند: خانه خالى است و اين هنگامى است كه كسى در آن نباشد. و نيز خالى بودن شى‌ء به معنى فارغ بودن است.

از اين قبيل است ظرف خالى از آب و حجره خالى از شاگردان.

در اصطلاح فيلسوفان خلاء عبارت است از خالى بودن مكان از هر ماده جسمانى كه بتواند آن را اشغال كند.

بنا بر اين اگر با دكارت همعقيده باشيم كه: ماده امتداد است، بايد بپذيريم كه خلاء مطلق، محال و متناقض است.

بعضى ديگر از فيلسوفان خلاء را به معنى امتداد موهوم مفروض در جسم يا مفروض در خود، به كار برده‌اند، چنين امتدادى شايستگى آن را دارد كه مكان جسم واقع شود. [به همين جهت‌] آن را مكان مى‌نامند. و نيز آن را بعد موهوم و فراغ موهوم مى‌نامند، خلاصه خلاء عبارت است از بعد موهوم خالى از شاغل.

و نيز خلاء را به معنى خلو مكان از ماده معينى كه طبعا

نام کتاب : فرهنگ فلسفى نویسنده : جميل صليبا- منوچهر صانعى دره بيدى    جلد : 1  صفحه : 340
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست