مجازا به معنى تخيلات شخص بيدار نيز به كار مىبرند. اين تخيلات ناشى
از شناخت ناقص زندگى است. صاحب اين تخيلات زمان حال را فراموش مىكند و پيوند خود
را با واقعيت مىبرد و خودبخود گرفتار اوهام مىشود و سپس از آن عالم رؤيائى و
خيالى فرود مىآيد و توجه ندارد به اينكه تخيلاتش امكان تحقق دارد يا ندارد.
اين احلام را احلام بيدارى مىنامند. از ويژگىهاى آن، اين است كه
شخص خيالپرور بطور بىاراده تسليم آنهاست، بدون اينكه آنها را بررسى كند و يا در
فكر تغيير جهت آنها باشد.
و نيز لفظ احلام به عقايد دور از واقعيت اطلاق مىشود.
مثل خيالات بعضى از فيلسوفانى كه يك زندگى آرمانى را در ذهن خود تخيل
مىكند كه [ممكن است اجزاء و جوانب آن] سازگار يا ناسازگار باشد. البته گاهى ممكن
است احلام فيلسوفان تبديل به واقعيت شود.
حلمى (رؤيائى) منسوب به حلم است. مثلا مىگويند شعور رؤيائى كه عبارت
است از شعور نفس به ذات خود، هنگام رؤياها.
حماسه
فارسى/ دليرى
فرانسه/Enthousiasme
انگليسى/Enthusiasm
لاتين/Enthousiasmos
حماسه در لغت به معنى تندى، شجاعت، ممانعت و جنگيدن است. مثلا
مىگويند: فلان چيز حماسى شد يعنى شديد شد. يا به چيزى حماسه كرد، يعنى به آن ميل
كرد و رغبت او نسبت به آن زياد شد. احمس يعنى شجاع، سخت و سخت گير بر خود در امر
دين.
اين لفظ در فلسفه افلاطون به معنى الهام خداوندى است و در نظر او به
معنى تأمل فيلسوف، پهلوانى جنگجو و الهام شاعر است.
در نظر جان لاك به معنى شعور دينى است كه متكى بر وحى بدون عقل است.
يا شعور دينيى كه تبديل به يك وحى منزل ذاتى (درونى) شخصى گردد. بعضى ديگر اين
اصطلاح را به معنى تشديد آداب و اخلاق به كار بردهاند، و يا به معنى تمايل شديد
به آداب و رغبت به امور و دعوت به تحقيق اين حالات به كار رفته است.
حمل
فارسى/ حمل
فرانسه/Attribution ,Predication
انگليسى/Attribution ,Predication
لاتين/Attributio
حمل كردن چيزى بر چيزى به معنى قرار دادن اين در حكم آن است. و يا به
معنى نسبت دادن چيزى است به چيز ديگر به سلب يا به ايجاب.
اگر در مورد چيزى براى چيز ديگرى حكم كنيم، مثلا بگوييم: انسان حيوان
است، محكوم به را محمول و محكوم عليه را موضوع گويند. شرط محمول اين نيست كه معنى
آن با معنى موضوع يكى باشد، مانند اسماء مترادف، اما از شرايط آن اين است كه حمل
صادق (درست) باشد اگر چه ممكن است حقيقت محمول غير از حقيقت موضوع باشد.
محمول بر چند قسم است: محمول دال بر ماهيت، محمول ذاتى مقدم، محمول
عرضى لازم و محمول عرضى مفارق (رجوع كنيد به محمول، موضوع، ماهيت، ذاتى، عرضى)
فيلسوفان در معنى حمل اختلاف دارند. بعضى گفتهاند حمل عبارت است از اتحاد دو
مفهوم متغير بر حسب وجود.
بعضى گفتهاند اتحاد دو مفهوم متغاير است به نحو ذاتى يا عرضى، و
بعضى گفتهاند اتحاد دو مفهوم متغاير است بر حسب وجود، تحققا يا فرضا و بعضى
گفتهاند اتصاف موضوع به محمول است.
حمل از جهت ديگرى به حمل مواطات و حمل اشتقاق تقسيم مىشود. حمل
مواطات حملى است كه در آن، شىء حقيقة و بدون واسطه بر موضوع حمل شود. مثل: انسان
حيوان است. حمل اشتقاق حملى است كه در آن، شىء حقيقة محمول موضوع واقع نشود بلكه
به آن نسبت داده شود مثل سفيدى نسبت به انسان. نمىتوان گفت انسان سفيدى است بلكه
بايد گفت انسان داراى سفيد (سفيد) است.
حمل شايع متعارف حملى است كه موضوع آن يكى از افراد محمول باشد. اين
حمل به دو قسمت ذاتى و عرضى تقسيم مىشود. حملى منسوب به حمل است. از آن جمله است
قضيه حمليه. اين قضيه را از اين جهت حملى گويند، كه در آن محمول يا صفتى وجود دارد
كه بطور سلبى يا ايجابى بر موضوع حمل مىشود.
قضيه حمليه از سه جزء تشكيل مىشود. اول محكوم عليه كه آن را موضوع
گويند. دوم محكوم به كه محمول ناميده