اگر وزن را مقياس مكانيكى ثابت فرض كنيم، ايقاع عبارت است از يك
آفرينش هنرى كه بيانكننده خلجانات نفس است. آنچه در مورد ايقاع موسيقى گفته شد در
مورد، ايقاعات الفاظ در شعر و نثر نيز صادق است.
ايمان
فارسى/ گرايش
فرانسه/Foi
انگليسى/Faith
لاتين/Fides
ايمان در لغت به معنى گرويدن و تصديق كردن است.
مثلا مىگويند به فلان چيز ايمان آورد، يعنى آن را تصديق كرد. ايمان
يا تصديق در مقابل تكذيب است. مثلا فلان طايفه را تصديق كرد و فلان طايفه را تكذيب
كرد.
در شريعت ايمان عبارت است از سر فرود آوردن به آن و پذيرش آن، و
اعتقاد و تصديق به آنچه پيامبر (ص) آورده است.
بنا بر اين كسى كه باور كند و شهادت دهد و عمل كند، بدون ترديد مؤمن
است، و كسى كه باور كند و شهادت دهد اما عمل نكند فاسق است، و كسى كه شهادت دهد و
عمل كند اما باور نكند، منافق است. (تعريفات جرجانى) اصل ايمان داخل شدن در امانت
است، و آن عبارت است از نيتى كه انسان به صورتى كه به زبان بيان مىكند، به آن
معتقد باشد. به اين جهت گفتهاند: ايمان امانت است و كسى كه امانت نداشته باشد دين
ندارد.
در نظر ما ايمان تصديق به دل است. مثلا مىگوييم: به فلان چيز ايمان
آوردم، يعنى آن را تصديق كردم و به آن عقيده دارم، و اعتقاد به معنى قبول كردن و
قانع شدن است.
حتى به معنى تصديق و اطمينان قلبى است بدون اينكه برهان منطقى يا
مشاهده حسى اين اعتقاد را تصديق يا تكذيب كند.
ايمان به اين معنى مغاير علم است. زيرا علم متكى بر علل عقلى كامل
است. در حالى كه ايمان متكى بر انگيزههاى قلبى است و يا متكى بر علل عقلى ناقص
است.
اگر تصديق، يك فعل ارادى باشد، اعتقاد مستقل از علل عقلى كامل، مظهرى
از مظاهر اختيار است، و ما به چنين حالتى، ايمان مىگوييم.
ايمان عبارت است از اعتماد كامل به شخصى يا به قولى كه مضمون آن صادق
باشد. مثلا مىگويند: به فلان كس يا به فلان سخن ايمان آورد. يعنى به آن اعتماد
كرد. و به عهد و پيمان ايمان آورد، يعنى به آن اطمينان كرد. پس ايمان به اين معنى
عبارت است از اعتماد و اطمينان يكى ديگر از معانى ايمان، تسليم شدن در مقابل چيزى
است به نحو پايدار، چنانكه شدت و قوت آن، از جهت نفسانى، كمتر از شدت و قوت يقين
نيست. فرق ايمان به اين معنى، با يقين اين است كه يقين متكى بر علل خارجى و عينى
است در حالى كه ايمان متكى بر عوامل درونى و ذهنى است. آنچه مستند به انگيزههاى
درونى و شخصى باشد، قبولاندن آن به ديگران مشكل است.
مقصود از افعال ايمانى افعالى است كه بيانكننده اعتقاد انسان است.
اين افعال عبارت است از: 1- فعل اراديى كه بر اساس آن، صدق قضاياى غير بديهى و
قضاياى غير متكى به برهان را مىپذيريم. 2- تعبير ايمان دينى يا عبادات يا طاعات،
توسط زبان. 3- اعتراف آشكار به قبول عقيدهاى يا فكرى يا اصلى.
أين (محل)
فارسى/ درجا
فرانسه/ou ,lieu
انگليسى/place
لاتين/ubi ,locus
أين، پرسش از مكان شىء است. اگر سؤال شود زيد در كجاست، از مكان او
سؤال شده است. أين يكى از مقولات ارسطو است، كه فيلسوفان به محلى اطلاق كردهاند
كه جسم به آن منسوب است. ابن سينا گويد: «اين عبارت است از بودن جوهر در مكان خود
مانند بودن زيد در بازار» (نجات). غزالى گويد: «أين بر دو نوع است: أين ذاتى و أين
اضافى. أين ذاتى، مثل اينكه بگوييم: زيد در خانه است يا در بازار است. أين اضافى
مثل: بالا، پايين، راست، چپ، اطراف، ميان، درون، در پى، نزد، همراه، بر، و از اين
قبيل. اما جسم تا أين ذاتى نداشته باشد، أين اضافى نخواهد داشت. (معيار العلم).
ابن رشد گويد: «مثال آن، اين است كه أين، چنانكه گفتهاند، نسبت جسم
به مكان است. پس جسم ضروره در