نام کتاب : برهان شفا نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 586
زيرا «تجربه مخلوطى از قياس و استقراء است». ارسطو و ابن سينا با
توسّل به يك قاعدهى مجهول الهوية- كه قاعدهى اتّفاقى ناميده مىشود- مىخواهند
نهتنها مشكل منطقى استقراء ناقص را حل كنند، بلكه از طريق استقراء، و از طريق
تحويل آن به قياسى كه كبراى آن قاعدهى اتّفاقى است، به معرفت يقينى در حوزهى
علوم تجربى دست يابند. پيش از اين در يادداشتهاى مربوط به فصل نهم از مقالهى اول
عقيم بودن آميزش استقراء ناقص با قياس خفى و قاعدهى اتّفاقى را نشان دادهايم.
(409) - به فصل نهم از مقالهى اول برهان
شفا، بهويژه به اشكال سودان و پاسخ آن، ارجاع مىدهد.
(410) - اينكه ابن سينا مىگويد «خود حسّ
علم محسوب نمىشود»، يك مسالهى معرفتشناختى بسيار مهمّى است كه اينك به عنوان
«مسالهى تحديد حدود، يا تمييز»fo melborp ehT
noitacrameD
شناخته شده است. البته ماهيّت اين مساله امروزه غير از چيزى است كه براى ابن سينا
و حتّى براى ارسطو مطرح بوده است. هم براى ارسطو و ابن سينا و هم براى فلاسفهى
علم اين روزگار، مساله عبارت است از جدا كردن علم از غير علم؛ امّا «علم» براى
ارسطو و ابن سينا يك چيز است و براى فلاسفه علم معاصر و معرفتشناسى جديد چيزى
ديگر.
كارل ريموند پوپرreppoP .R ,lraK مىنويسد (- پوپر، حسين كمالى، منطق اكتشاف
علمى، انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ اول، 1370، صص: 47- 48): «منظور من از مسالهى
تمييز، يافتن معيار يا ضابطهاى است كه علوم تجربى را در يك طرف بنشاند و رياضيات
و منطق را در كنار نظامهاى «متافيزيكى» در طرف ديگر. هيوم با اين مساله آشنا بود
و در حل آن كوشيد. در فلسفهى كانت، اين مساله در كانون نظريهى شناخت جا گرفت.
چنانچه به پيروى از كانت مسالهى استقراء را «مسالهى هيوم» بخوانيم، شايسته است
كه مسالهى تمييز را «مسالهى كانت» نام دهيم.» سپس دربارهى اهميّت اين مسأله
مىنويسد (همانجا): «در نظر من، از اين دو مساله- كه زايندهى اكثر مسايل نظريهى
شناخت بودهاند- مسألهى تمييز اصلىتر است.»
امّا براى ارسطو و براى ابن سينا يافتن ملاكى مدّنظر است كه بتواند
علم يقينى را از علم غير يقينى جدا كند. ارسطو در اوّل كتاب تحليلات اولى (-
ارسطو، عبد الرّحمن بدوى، وكالة المطبوعات و دار القلم، كويت و بيروت، چاپ اول،
1980، جلد اول، صص: 137- 138) مىنويسد: «اولين چيزى كه شايسته است در اينجا ذكر كنيم
عبارت از آن چيزى است كه در اينجا به تفحصّ آن مشغوليم و هدفى است كه مقصود ماست؛
و آنچه به تفحّص آن مشغوليم «برهان» است و هدف ما علم برهانى است.» و هم او در اول
كتاب طوپيقا (- پيشين، جلد دوّم، ص 489) مىنويسد: «پس برهان قياسى است كه از
مقدّمات صادق و اوّلى تاليف شود.»
ابن سينا نيز در مواضع متعددى بر يقينى بودن نتيجه برهان تأكيد كرده
است (- مثلا به: فصل اول و فصل هفتم از مقالهى اول برهان شفاء).
مباحث كتاب «برهان» يكسره در حول اين مساله دور مىزند كه چه
استدلالى، با چه شرايطى، قادر است علم يقينى توليد كند؛ و اين همان مسالهى تحديد
حدود است؛ اغلب مباحث ديگر كتاب «برهان» از فروعات اين مسالهاند. سخن پوپر داير
بر اينكه «شايسته است مسالهى تمييز را «مسالهى كانت» نام دهيم» اگر به معنى
جداسازى علم تجربى از علوم غير تجربى و اقوال ما بعد الطبيعى باشد، درست
نام کتاب : برهان شفا نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 586