نام کتاب : برهان شفا نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 356
نمىشود، چنانچه قبلا اين مطلب را براى تو توضيح دادهايم. بنابراين سلب
زمانى شناخته مىشود كه ايجاب شناخته شود، زيرا تا چيزى شناخته نشود كه چيست،
شناخته نمىشود كه چه نيست. پس برهانى كه مبدأ موجبه را استعمال مىكند و نتيجهى
موجبه مىدهد افضل و اشرف است.
(568) و البرهان المستقيم أفضل من الخلف.
(568) و برهان مستقيم از برهان خلف افضل است.
476
(569) و ليكن المستقيم هكذا: كل ج ب، و لا شىء من ب ا، ينتج لأنه
لا شىء من ج ا. و ليكن الخلف هكذا: إن كان قولنا لا شىء من ج ا با طلا، فليكن
بعض ج ا، و كان لا شىء من ب ا- و هو مسلم- ينتج أنه ليس كل ج ب. هذا خلف إذا كان
كل ج ب. ثم إنما أوجب هذا الخلف وضعنا بعض ج ا. فهو محال: فنقيضه- و هو قولنا لا
شىء من ج ا هو حق. ففى المستقيم إنما أوجب المطلوب صدق قولنا كل ج ب الموضوع بجنب
قولنا لا شىء من ب ا إيجابا بذاته. و فى الخلف إنما أوجب النتيجة كذب قولنا بعض ج
ا مع صدق قول آخر شرطى انتقل به من كذب النتيجة إلى صدق ضدها كما بان لك فى الفن
الذى قبل هذا. و الذى يوجب بصدقه وحده و بذاته صدق النتيجة بلا قياس آخر، أفضل من
الذى يوجب بكذبه صدق النتيجة لا بذاته و لا وحده، بل بقياس آخر ينضم إليه.
(569) فرض مىكنيم كه برهان مستقيم چنين باشد: هر «ج» «ب» است، و
هيچ «ب» «الف» نيست، نتيجه مىدهد كه هيچ «ج» «الف» نيست. و فرض مىكنيم كه برهان
خلف چنين باشد: اگر اين سخن كه هيچ «ج» «الف» نيست باطل باشد، سپس چنين باشد كه
بعضى «ج» «الف» است، و هيچ «ب» «الف» نيست- و اين مسلّم است- نتيجه مىدهد كه هر
«ج» «ب» نيست. و اين خلف است هرگاه هر «ج» «ب» باشد. آنچه كه باعث اين خلف شد
عبارت است از اين قضيه كه بعضى «ج» «الف» است. و اين محال است: پس نقيض آن- كه
عبارت است از هيچ «ج» «ا» نيست- حق است. در برهان مستقيم صدق اين سخن كه هر «ج»
«ب» است به همراه اين سخن كه هيچ «ب» «الف» نيست، ذاتا نتيجه را ايجاب مىكند. و
در برهان خلف نتيجه از كذب اين سخن كه بعضى «ج» «الف» است به همراه صدق سخن شرطى
ديگرى كه با آن از كذب نتيجه به صدق ضدّ آن منتقل شويم بدست مىآيد، همانطور كه
در فن قبلى روشن
نام کتاب : برهان شفا نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 356