نام کتاب : برهان شفا نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 153
(190) اين طغيان [از مسلك حق] از دو جهت بر اين عده عارض شده است:
اول، به خاطر عادت استعمال اصطلاح «ذاتى» در «كتاب ايساغوجى»، زيرا ندانستهاند كه
«ذاتى» و «ضرورى» و «كلّى» در كتاب «برهان» به همان معنايى كه در كتاب قبل از آن 185 استعمال شده نيست. و دوم، بزرگداشت
مقام برهان از اين طريق كه برهان از ذاتيات مقوّم حاصل مىشود چه در نظر اين عده
ذاتى به معناى مقوّم، [از ديگر انواع ذاتى] اشرف است، همانطور كه «برهان» در
حقيقت اشرف است. به اين ترتيب اين عده توهّم كردهاند كه لازم است مقدمات برهان از
اشرف [مقدّمات] باشند، مثل اينكه كسى بگويد لازم نيست كه بر قضاياى سالبه برهان
اقامه شود، زيرا قضاياى سالبه پستاند، يا لازم نيست كه بر امور طبيعى يا رياضى
برهان اقامه شود، بلكه آنچه با برهان مناسبت دارد اشرف امور است كه عبارت از امور
الهى است: زيرا اگر در اين كتاب [- الهيات] براى اشرفيت دخالتى باشد، اين دخالت
از طريق مناسبت و صدق نيست بلكه بخاطر چيز ديگرى است، و آن چيز [- وجه شرافت]
بايد در مبادى و همچنين در مسائل [الهى] بايد اعتبار شود: پس لازم است محمولات
مقدمات مختص به علم الهى، بخاطر شرافت علم الهى ذاتى به معنى مقوّم باشند.
(191) لكن ليس هذا و أمثاله بشىء و لا يجب أن يصغى الرجل العلمى
إلى ما يفزع إليه القاصرون من أن ذا شريف و ذا خسيس، بل إلى الموجود فى نفس
الأمور. فلنعرض عن أمثال هؤلاء الخارجين؛ و لنصر إلى غرضنا فى تحقيق الأعراض
الذاتية فنقول:
(191) اين سخن و امثال آن بىفايده است. و نبايد شخص علمى به سخنان
افراد قاصر، مانند اينكه فلان، شريف يا پست است گوش دهد. لذا از اين افرار، كه از
دايرهى بحث علمى خارجند، صرفنظر كرده و به مقصد خود كه تحقيق در اعراض ذاتى است
پرداخته و مىگوييم:
(192) إنما سميت هذه أعراضا ذاتية لأنها خاصة بذات الشىء أو جنس
ذات الشىء: فلا يخلو عنها ذات الشىء أو جنس ذاته- إما على الإطلاق مثل ما للمثلث
من كون الزوايا الثلاث مساوية لقائمتين، و إما بحسب المقابلة إذا كان الموضوع لا
يخلو عنه أو عن مقابله بحسب المضادة أو بحسب العدم الذى يقابله خصوصا: مثل الخط
فإنه لا يخلو عن استقامة أو انحناء، و العدد عن زوجية أو فردية، و الشىء عن موجبة
أو سالبة.
(192) اين اعراض از آن جهت ذاتى ناميده شدهاند كه به ذات شىء يا
جنس ذات شىء
نام کتاب : برهان شفا نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 153