دراين مسأله فروع ديگرى نيز وجود دارد كه ذيلًا ذكر مىشود:
يك- دعا خواندن و ذكر خدا گفتن به غير زبان عربى براى نمازگزار اشكال
ندارد ولى بهتر آن است كه به زبان عربى بخواند.
دو- شرط قرائت قرآن و دعا اين است كه به قصد قرآن و دعا خوانده شود
امّا اگر نمازگزار جمله يا آيهاى از قرآن يا عبارتى از دعا رابدون قصد قرآن و دعا
بخواند، نماز او باطل مىشود.
سه- اگر ذكرى (مانند: «سبحان اللَّه» يا «اللَّه اكبر» يا ذكر ديگرى)
را در بين نماز براى آگاهكردن و فهماندن مخاطب يا دلالت كردن بر چيزى، به زبان
آورد، در صورتيكه اصل تلفّظ ذكر، به قصد قربت ولى بالا كردن صدا براىآگاه كردن
ودلالت كردن باشد اشكال ندارد امّا اگر قصد او اساساً، آگاه كردن و دلالت نمودن
باشد، برخى از فقها نماز او را باطلدانستهاند.
چهار- تكرار يك ذكر يا يك آيه در نماز به طور عمدى جايز است چه اينكه
تكرار كردن از روى احتياط باشد مثل اينكه گمانكند آيهاى را اشتباه خوانده
ودوباره اعاده كند يا اينكه از جهت انس روحى با ذكر و با آيه قرآن باشد ولى اگر
تكرار به خاطر وسوسهشيطانى باشد، بهتر آن است كه ترك شود هر چند اقوى اين است كه
نماز با آن باطل نمىشود.
پنج- بهتر اين است كه در حين نماز، ديگرى را با لفظ دعا خطاب نكند
مثل اينكه نمازگزار به ديگرى بگويد: «غفر اللَّهلك»، يا «رحمك اللَّه»، چون مشكل
است در صورت خطاب، دعا صدق كند.
ششم- قهقهه يا خنده بلند:
1- قهقهه عمدى يعنى خنديدن با صدا و ترجيع، هر چند از روى اضطرار
باشد نماز را باطل مىكند.
3- اگر براى جلوگيرى از خنده بلند، بر خود فشار آورد به گونهاى كه
حالش تغيير كند ورنگش سرخ شود، چنانچه اين حالتمنجر به از بين رفتن صورت نماز
گردد، نمازش باطل مىشود و در غير اين صورت، احتياط مستحب اين است كه نمازش را
اعادهنمايد.
هفتم- گريه عمدى:
1- گريه عمدى براى امور دنيايى، باطل كننده نماز است، هر چند- بنابر
احوط- بدون صدا هم باشد.
2- ظاهراً گريه دنيايى حتّى اگر از روى اضطرار هم باشد، نماز را باطل
مىكند امّا گريه