نام کتاب : مباحثى پيرامون معارف قرآن كريم نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 118
براى كشف «عقل» ناگزير براى انجام اين دو كار هستيم: كشف حقايق و
عبور از خلال آن به واقعيّت عامل كشف كننده، دقيقاً همچون زمانى كه به اشيائى
مىنگريم كه در روشنايى قرار دارند ولى نه به قصد كشف اين اشياء، بلكه براى راه
يافتن به نورى كه آنها را در روشنايى خود قرار داده است.
عبور از مكشوف به كاشف همچون عبور از آيات الهى براى شناخت خداست (به
همان ترتيبى كه بتفصيل بيان شد).
ج- با تكرار اين كار بينش عقل نسبت به خود و آگاهى آن از مكنوناتش و
نيز اعتماد نسبت به توانايىهايش افزايش مىيابد و خواهد توانست حقايق جديد را كشف
كند.
اين پديده (افزايش عقل با به كار واداشتن فراوان آن) پديدهاى است كه
فلسفههاى بشرى از تفسير آن عاجزند. «ارسطو» مىگويد:
«معلومات پرده از مجهولات جديد بر مىدارد در حالى كه- اگر دقّت
كنيم- خواهيم ديد كه امكان ندارد معلومات، كه تا چندى پيش خود مجهول بودند و نياز
به كاشف داشتند، پرده از روى مجهولات- حتّى اگر ممكن هم باشد- بردارند.»
و واقعيّت آن است كه معلومات، توانايى عقل را در كشف حقايق جديد
افزايش مىدهد، پس «عقل» است كه همه چيز را «كشف» مىكند نه معلومات، بلكه معلومات
تنها توانايى آن را افزايش مىدهد. برخى از فلاسفه مىگويند: خود آگاهى شرط ديگر
آگاهى
نام کتاب : مباحثى پيرامون معارف قرآن كريم نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 118