responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير هدايت نویسنده : المدرسي، السيد محمد تقي    جلد : 7  صفحه : 22

و او پرهيزگار بود

[13] وَ حَناناً مِنْ لَدُنَّا وَ زَكاةً وَ كانَ تَقِيًّا و به او شفقت كرديم و پاكيزه‌اش ساختيم و او پرهيزگار بود.» يحيى (ع) به چند صفت اصلى و اساسى متصف بود

يكى آن كه: به مردم شفقت مى‌كرد. مى‌بينيم كه اكثر مردم فقط در انديشه خود هستند و كمتر به فكر ديگرانند. خود را از زندان محيط بيرون افكنده‌اند و جز خود و منافع خود چيزى نمى‌بينند. شفقت به مردم و دوست داشتن آنها صفتى است كه هر كس بايد فرزند خود را به آن متحلى سازد. پدر بايد فرزندان خود را اجتماعى بار آورد. مثلا هرگز به او نگويد با بچه‌هاى همسايه بازى نكن، مبادا تو را بزنند. يا نگذار اسباب بازيهايت را ببينند مبادا آنها را از تو بگيرند. اين گونه تربيت صحيح نيست. بلكه بر عكس بايد اگر پدر و مادر پولى به او مى‌دهند توصيه كنند كه چيزى بخرد و دوستانش را هم در آن شركت دهد. كودك با اين روش تربيت مى‌شود، راه و رسم شفقت به همنوعان خود را مى‌آموزد و خود را در برابر ديگران مسئول احساس مى‌كند.

شايسته است كه اين شفقت در چهار چوب توحيد خداى سبحان باشد. گاه شفقت جنبه سلبى دارد و آن بدين گونه است آدمى در برابر ديگران خاضع مى‌شود و از حدود فرمان خداوند خارج گردد.

/ 23 البته اين امرى خطاست. درست اين است كه انسان هم بر مردم شفقت كند و هم در برابر خدا خاضع باشد و يحيى چنين بود و اشارت آيه هم به همين امر است.

صفت دوم تقوا است. در باب تقواى يحيى (ع) احاديث زيادى نقل شده و يحيى از خدا مى‌ترسيد تا آنجا كه مى‌گويند زكريا يحيى را از حضور در مجالس خود منع مى‌كرد زيرا پسر طاقت شنيدن مواعظ پدر را نداشت ولى يحيى به مجلس وعظ پدر حاضر مى‌شود و در زير منبر خود را پنهان مى‌ساخت چون زكريا از عذاب خدا و

نام کتاب : تفسير هدايت نویسنده : المدرسي، السيد محمد تقي    جلد : 7  صفحه : 22
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست