responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير هدايت نویسنده : المدرسي، السيد محمد تقي    جلد : 6  صفحه : 139

از آيه آشكار مى‌شود كه امن و ايمنى، و همچنين رفاه و آسايش اجتماعى را درجاتى است، و اين كه آن شهر در امن آشكار و امن قلبى مى‌زيست كه بالاترين درجات صلح و سلم است، به همان گونه كه با روزى و رزق خود و شهرها و روستاهاى پيرامون زندگى مى‌كرد كه از بالاترين درجات رفاه و آسايش است.

فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ‌- پس به نعمتهاى خدا كافر شد و كفران ورزيد، پس خدا لباس گرسنگى و ترس را به سبب كارهايى كه مى‌كردند بر آن پوشاند.»/ 141 و خدا از وضع آنان پس از كفر به اين صورت ياد كرده است كه مردم شهر خود را در شهرى ملاحظه مى‌كردند كه گرسنگى و ترس آن را فراگرفته و پوشانده است.

اين تنها شهر در تاريخ نيست كه با چنين حادثه‌اى رو به رو شده باشد و هزارها شهر و روستا در تاريخ جهان مزه گرسنگى و هراس را به سبب كفران نعمت خدا و كفر ورزيدن به او چشيده‌اند، و در حديثى مأثور درباره يكى از اين شهرها چنين آمده است: «اين آيه درباره قومى نازل شده است كه سرزمين حاصلخيزى داشته و نهرى به نام «ثرثار» از آن عبور مى‌كرد، و از كثرت فراوانى و پرحاصلى به جايى رسيده بود كه براى پاك كردن محل خروج فضولات غذايى از بدن، به جاى آب يا سنگ، از خمير نان استفاده مى‌كردند و مى‌گفتند كه اين نرمتر است، پس به نعمتهاى خدا كافر شدند و آنها را ناچيز گرفتند، و خدا ثرثار را از آبرسانى به آنان بازداشت و چندان گرفتار شدند كه به خوردن آنچه با آن استنجا مى‌كردند پرداختند و آن را ميان خود قسمت مى‌كردند». [18]

حجت كامل و بليغ‌

[113] و بر آن مردم رسولى از خودشان مبعوث شد كه آنان را به‌


[18] - الميزان، ج 12، ص 375.

نام کتاب : تفسير هدايت نویسنده : المدرسي، السيد محمد تقي    جلد : 6  صفحه : 139
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست