عارى از فهمند.» كسانى هستند كه اهميت ايمان و صبر و فداكارى را براى
رسيدن به بهشت و خشنودى خدا نمىدانند و از ارزشهاى معنوى بىخبرند.
هر شناخت خود مجموعهاى است از شناختهاى ديگر و ايمان به خدا و
ارزشهاى دينى از ارگان مهم و مستحكم در بناى علم است. آيا ارزشها و معنويات جزء
مهمى از عالم نيست. آيا كسى كه به آنها اعتقاد نداشته باشد مىتواند به حقيقت عالم
دانا گردد. آيا نديدهاى كه كودكان برخى از حروف را چون دال و لام و راء و سين
نمىتوانند تلفظ كنند اين امر سبب مىشود كلمات بسيارى را بد يا غلط تلفظ كنند
زيرا بسيارى از كلمات از يكى از اين حروف خالى نيستند. همچنين كسى هم كه به خدا
كافر مىشود حقيقت علم را در نمىيابد زيرا جزئى از حقيقت علم- دست كم- عبوديت و
خضوع در برابر خداست.
[66] هر امّتى در آغاز خيزش خود از شور و آگاهى بيشترى برخوردار
است. بدين سبب قدرت آنها بر دفاع از خود بيشتر است و بر تحمل فشارها و مشكلات هم
توان بيشترى از خود بروز مىدهند. از اين رو بيست تن از آنها معادل دويست تن هستند
اما چون زمانى بگذرد وضع نيز دگرگون مىشود، يعنى يك تن فقط معادل دو تن مىشود و
اين خود يك نوع ضعف و ناتوانى است.
الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ اكنون خدا
بار از دوشتان برداشت.» و خداوند در حالى كه شمار شما كمتر از نصف دشمن باشد شما
را به حمله و هجوم فرمان نمىدهد.
وَ عَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفاً و از
ناتوانيتان آگاه شد.»/ 95 و اين ضعف از جنبه روحى و معنوى است.
فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ صابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ
وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ
اگر از شما صد تن باشند و در جنگ پاى فشرند بر دويست تن پيروز مىشوند و اگر از
شما هزار تن باشند به يارى خدا بر دو هزار تن پيروز مىشوند.»