رحمت خدا. بنا بر اين بايد در راه تحقق آن بكوشد. عمل موسى و هارون
نيز چنين بود از آن رو به آنها فرمان مىشود.
فَاسْتَقِيما وَ لا تَتَّبِعانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لا
يَعْلَمُونَ ثابت قدم باشيد و از طريقه نادانان پيروى مكنيد.» معنى ثبات قدم
مقاومت است در برابر فشار رو به زوال طاغوت مانند حبس و شكنجه و كشتن و گرسنگى
دادن. پس جنگ با طاغوت نياز به جنگ با نظام فاسد او دارد. گروه مؤمنان بايد راه و
روش خود را دگرگون كند و برنامههايى ترتيب دهد و تحت رهبرى فرماندهى رسالت درآيد
تا بتواند به نتيجهاى كه خواستار آن است دست يابد.
[90] خداى تعالى بنى اسراييل را از آب گذرانيد. اين پيروزى به سبب
استقامت آنها و پيرويشان از روش و برنامه رسالت بود. خدا فرعون و لشكرهاى او را
غرق كرد و اين به دعاى مؤمنان بود.
وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ
فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْياً وَ عَدْواً ما بنى
اسراييل را از دريا گذرانيديم. فرعون و لشكرهايش به قصد ستم و تعدى به تعقيبشان
پرداختند.» زيرا فرعون خواستار برترى در روى زمين بود و بر مردم ستم مىكرد و
نمىخواست به مخالفان خود يك لحظه امان دهد.
حَتَّى إِذا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ
إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِيلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ
چون فرعون غرق مىشد، گفت: ايمان آوردم كه هيچ خداوندى جز آن كه بنى اسراييل بدان
ايمان آوردهاند نيست. و من از تسليم شدگانم.» ملاحظه مىفرماييد؟ فرعون به كفر و
طغيان خويش ادامه داد تا عذاب اليم به سراغش آمد و در زمانى كه ديگر ايمانش به حال
او سودمند نبود ايمان آورد.
/ 448 [91] ولى ايمان بعد از حلول عذاب به صاحبش سود ندهد. از اين رو
خدا او را خطاب مىكند