إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ
در اينها براى مردمى كه مىشنوند عبرتهاست.» اما كسانى كه از پندار و وهم پيروى
مىكنند هر گونه در پى شنيدناند و نه دانستن و در نتيجه گرفتار توهمات خود
مىشوند.
خدا نه صاحب فرزند است و نه خود فرزند كسى است
[68] هيچ كس و هيچ چيز نيست كه قدرت و عظمتش به قدرت و عظمت
پروردگار برسد نه در طول و نه در عرض. پس خدا را شريكى نتواند باشد كه در علم و
قدرت با او برابرى تواند. خدا را فرزندى هم نيست كه صفات الوهيت را از او به ارث
برده باشد.
قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ هُوَ الْغَنِيُ
گفتند: خدا فرزندى برگزيده است. منزه است. بىنياز است.» چرا خدا فرزند برگزيند؟
آيا خواهد مرد و بنا بر اين به جانشينى نياز دارد؟ يا از اراده امور جهان عاجز است
و نياز به يار و ياورى دارد؟ يا فقير است و آن فرزند او را غنى مىگرداند؟ هرگز،
خداى تعالى ذاتا غنى است زيرا هر چه در زمين و آسمانها اراده كند به وجود مىآورد.
لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ
از آن اوست هر چه در آسمانها و زمين است.» اما كسانى كه مىپندارند پروردگار ما را
فرزندى است از مقام مقدس الوهيت كه نقص را بر آستان آن راه نيست هيچ چيز نمىدانند./
421 آفريدگار آسمان و زمين را به مخلوقات ناتوان تشبيه مىكنند بدون آن كه جز
جهلشان به حقيقت دليل ديگرى داشته باشند.
اگر از آنان بپرسيد كه چگونه مىپنداريد كه خدا را فرزند است؟ جواب
مىدهند كه چگونه آسمانها و زمين را سامان مىدهد؟ و نمىدانند كه تدبير خدا چون
تدبير بشر به ابزار و وسيله نيست. بلكه خدا چون اراده خلق چيزى را كند