وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ برخى از
آنها به تو مىنگرند.» گويى رسول مسئول هدايت و راهبرى اوست.
أَ فَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ لَوْ كانُوا لا يُبْصِرُونَ
آيا اگر نبينند تو مىتوانى كوران بى بصيرت را راه بنمايى.» كور نمىبيند، نه به
آن سبب كه نور اندك است، بلكه بدان سبب كه وسيله بينايىاش ناقص است. پس حركت بايد
نخست از سوى فرد باشد.
[44] جايز نيست كه انسان چنان پندارد كه خدا شنوايى يا بينايى او را
از او سلب كرده است. بلكه اين انسان است كه از شنوايى و بينايى خود سود نمىبرد.
إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ
أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ خداوند به مردم هيچ ستم نمىكند ولى
مردم خود، به خود ستم مىكنند.» مردم از وسايلى كه خدا در اختيارشان گذاشته است
استفاده نمىكنند.
قرآن/ 393 سخنش همواره با مردم است زيرا اين مردم هستند كه يكديگر را
گمراه مىنمايند و آنهايند كه مسئول هدايت يكديگر هستند. در تعبير قرآنى از شنيدن،
صورت جمع برگزيده شده در حالى كه در ديدن صورت مفرد، زيرا شنيدن يك عمل اجتماعى
است كه همه بدان مكلّفاند و حال آن كه ديدن جنبه فردى دارد.
[45] انسان جاهل را دو اشتباه بزرگ است.
اشتباه اول
عدم فهم طبيعت جزاء. زيرا ضرورى نيست كه حتما بلافاصله بعد از عمل
آشكار شود. مسلما جزاى عمل خواهد آمد و هر چه آمدنى باشد دير يا زود خواهد آمد.
بنا بر اين جايز نيست كه جزاى عمل را به سبب اين كه بلافاصله پس از عمل آشكار
نمىشود انكار كرد. جزاى عمل بر طبق منطق قرآنى داراى دو خصيصه اساسى است
نخست آن كه: جاويدان است.
دوم آن كه: ممكن نيست آدمى از آن بگريزد يا از پروردگارش بخواهد كه
او را بار ديگر به دنيا برگرداند و امتحان را تجديد كند.