جوامع كمال يافته مكتبى چنين است و فرد در آن بر پيوندهاى خانوادگى و
قبيلهاى فزونى مىگيرد و زير ساز پيوندهاى خود را برادرى اصولى برمىگزيند، و
جامعه او همان پدر و برادر و پيوند نخستين اوست. او خود را فرزند جامعه مىداند
پيش از آن كه فرزند والدينش به شمار آورد و پيش از آن كه خود را از آن فلان قبيله
يا نژاد بداند خود را منسوب حزب اللَّه مىداند.
در آيه پيشين سخن از امت واحد در بنى اسراييل بود، اينك سخن از
امتهايى است كه با يكديگر رقابت و همچشمى مىكنند. از آيه برمىآيد كه رسالت موسى
(ع) به اين قبايل و اسباط متوجه بود و اين وابستگيهاى طبيعى را براى تنظيم جامعه
به خدمت گرفته است به همين منظور خداوند براى موسى دوازده چشمه آب جارى كرد و براى
هر قبيله آبشخورى معين قرار داد.
وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ
اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ
عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ- و چون قوم موسى از او آب خواستند،
به او وحى كرديم كه عصايت را بر سنگ بزن از آن سنگ دوازده چشمه روان شد و هر گروه
آبشخور خويش را بشناخت.» آن گاه ذات احديت از نعمتهايى كه به اين مردمى كه
نتوانستهاند جان خويشتن از پليديها مصفا گردانند ارزانى داشته، حكايت مىكند
وَ ظَلَّلْنا عَلَيْهِمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَيْهِمُ
الْمَنَّ وَ السَّلْوى- و ابر را سايبانشان ساختيم و
برايشان منّ و سلوى نازل كرديم.» منّ نوعى شيرينى است و سلوى مرغ بريان است.
كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ
كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ- بخوريد از اين چيزهاى پاكيزه كه شما
را روزى دادهايم و آنان به ما ستم نكردند بلكه به خودشان ستم مىكردند.»/ 473 چرا
ابر بار ديگر بر سرشان سايه نيفكند و منّ و سلوى برايشان نازل نشد؟
زيرا- چنان كه در آيات سوره بقره هم آمده بود- بر خود ستم كردند، از
زيستن به صورت بدويت ملول شده بودند و خواستار بازگشت به شهرها بودند.