تحقق پيدا كرده است، و آن رحمت و بخشش است نه آنچه در نزد ما از
مقدمات آن صورت مىگيرد همچون انفعال مثبت در نفس، و همچنين غضب الاهى آن انتقام
است كه غضب به آن نتيجه مىرسد نه مقدمات مثبت آن در نفس، همچون بروز جوشش و
اضطراب در خون و ناراحتى اعصاب، و به همين گونه است دوستى و مهربانى و بيزارى و
بغض و ... و ... پس پروردگار ما سبحانه و تعالى برتر از چگونگى و كجايى و تحول و
... و ... است و كلمه «سنفرغ» در آيه به اين معنى نيست كه پروردگار ما مشغول كار
ديگرى بود و فرصت و فراغت رسيدگى به كار ايشان را نداشته و توانايى او براى انجام
همه كارها كفايت نمىكرده است، هرگز ... سبحانه و تعالى كه هيچ كارى او را از كار
ديگر باز نمىدارد، بلكه هدف از فراغ كمال تدبير و قدرت و جزا است، و همچون گفته
ما است كه مىگوييم (تفرغ فلان للعمل) يعنى همه قدرت و توجه و اراده خويش را در آن
عمل به كار انداخت، و آيه اشاره به آن دارد كه خدا به ثقلين در دنيا آزادى نسبى
عطا كرده است، ولى در آخرت كار تنها به دست خدا است يَوْمَ
هُمْ بارِزُونَ لا يَخْفى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ
الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ «آن روز كه
ايشان آشكارند و چيزى از آنان بر خدا پوشيده نيست، در آن روز فرمانروايى مخصوص
كيست؟
مخصوص خداوند قهار». [61]/ 320 بر تو
است كه اندكى از ترسى را كه كلمه «سنفرغ» حامل آن براى ما است، پيش خود تصور كنى،
و بدانى كه اين تهديدى از پروردگار صاحب عزت و قدرت مطلق است نسبت به آفريده ناتوان
و محدودى همچون انسان كه «پشهاى او را آزار رساند، و جرعهاى گلوگير و عرق تنش او
را گنده گرداند»، به گفته امام على بن ابى طالب عليه السلام.
[62] و همين وعيد براى عاقلى كه گوش خود را گواه مىگيرد كافى است كه از
تكذيب آيات و نعمتهاى پروردگارش خوددارى كند، چه